جایگاه واسموس آلمانی در بوشهر و چغادک | پایگاه خبری تحلیلی چغادک نیوز
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳  
false
true
جایگاه واسموس آلمانی در بوشهر و چغادک

یکی از ماموران آلمانی که در جنگ جهانی اول وارد جنوب ایران شد و به عنوان کنسول بوشهر به فعالیت پرداخت، ویلهلم واسموس بود و تا زمانی که در منطقه چغادک به مسافر بری مشغول شد تاثیر وی در نهضت جنوب و همکاری باقیام رئیسعلی دلواری حائز اهمیت بود

به گزارش "چغادک نیوز"، به نقل از راسخون: در دوران ضعف حکومت قاجار و مقارن با جنگ جهانی اول، کشورهای استعمارگر در صدد تسلط برایران و بهره برداری از منابع وسرمایه های این کشور بودند. دراین میان انگلستان وروسیه ازسایر کشورها پیشی گرفتند. و دراین میان انگلستان به خاطر منافعش در شرق به ویژه در هندوستان سعی درحفظ ایران به عنوان محافظ این مستعمره داشت که دراین راه توانست جنوب ایران رااشغال کند. اماآلمان که رقیب انگلیس استعمارگر به شمار می رفت سعی داشت با فرستادن مامورانی به ایران، حکومت و مردم رابه سمت خود جلب کند ونقشه های انگلستان رابرهم بزند.

 یکی از ماموران آلمانی که در جنگ جهانی اول وارد جنوب ایران شد و به عنوان کنسول بوشهر به فعالیت پرداخت، ویلهلم واسموس بود. هدف این مقاله آن است،که به بررسی زندگی واسوس از زمانی که کنسول گری بوشهر را بر عهده داشت تا زمانی که در منطقه چغادک به مسافر بری مشغول شد و نیزتاثیروی در نهضت جنوب و همکاری باقیام رئیسعلی دلواری بپردازد. همچنین در این مقاله نظرات برخی نویسندگان درباره واسموس شرح داده شده است که بیان آنها خالی از لطف نمی باشد.

به دنبال ضعف حکومت مرکزی نفوذ دو دولت روس و انگلیس در ایران به و اغاز جنگ جهانی اول به دنبال آن منجر به پیاده شدن قشون انگلیس در سواحل جنوب ایران شد وجنوب را برای چندین سال دست خوش حوادث خونین ساخت.برای این کار انگلستان توسط قوای مشترک انگلیسی و هندی برای محافظت از مستعمرات خود در هند پس از استقراردر جنوب ایران توانست بوشهر را به تصرف خو در آورد.
اما چیزی که انگلستان را غافل گیر کردحماسه مقاومت مردم بوشهر درسال های جنگ جهانی اول بود که از جمله نادرترین وقایع تاریخی آن دوران به شمار میرود،به حدی که دوست ودشمن هر کدام به سهم خود شگفت زده و ناباورانه به توجیحه آن پرداختند که در پایان از تحلیل واقع بینانه ان عاجز ماندند.
نهضت جنوب به رهبری رئیس علی دلواری قهرمان ملی تنگستان توانست استعمار انگلستان رابه وحشت انداخته و به بیگانگان نشان داد که هنوز ایران اسلامی می تواندبه مقابله با دشمنان خویش بپردازدویارای مقابله با تجاوزات ظالمانه استعمارگران را دارد. در این نهضت افراد بسیاری تلاش وکوشش فراوانی انجام داده و زنان پا به پای مردان غیورشان جنگیدند و از هیچ کمکی فرو گذار نشدند.
اما در نهضت جنوب نام یک شخص خارجی بسیار معروف و تاثیر گذار به نام واسموس آلمانی به چشم می خورد که این فرد با وجود ملیت غیر ایرانی خود در کنار تنگستانی هابه مبارزه بااستعمارگران انگلیسی پرداخت. انگلیس سعی نموده که شخصیت واسموس را به نوعی خدشه دار وتصویری غیر واقعی از اوجلوه دهد واو را جاسوس آلمانی ها درجنوب ایران معرفی نماینددر حالی که این چنین نبوده است.

تولد وشخصیت واسموس

واسموس در سال ۱۸۸۰ م در ایالت هانور آلمان به دنیا آمدو ساکن شهر اهلندورف واقع در دره کزلاریکی از توابع هارز بود.اهالی این ناحیه درسر سختی ولجاجت و یکدندگی در سرتاسر اروپا ضرب المثل بودند که تمام این صفات درواسموس موجودبود.(فراشبندی،۱۳۶۵: ۱۵۵)
داگوبرت فن میکوش در کتاب «واسموس» این شخصیت آلمانی را از نسل دهقانان آزاده ساکن در مرز بندر راکس که دشتی وسیع که در ارتفاع کمی از سلسله جبال هارتن قرار دارد می داند. در آنجااسلاف او از گذشته به عنوان مردانی مستقل و متکی به خود سکونت می کردند.او در جوانی نامزدمقام کنسولی بود.ابتدا به زنگبار که کشوری آفریقایی تحت استعمار انگلستان بود رفته و سپس به نیابت کنسولگری بوشهر انتخاب شد. پس از آن دوباره به آفریقا و سرانجام بار دیگر به نیابت کنسول گری در بوشهر فرستاده شد. (فن میکوش،۱۳۷۷:۱۷)
مولف کتاب «گلگون کفنان» واسموس را باهوش وفعال وصف کرده واز قول سر پرسی سایکس چنین آورده:«کلنل لورنس ،جاسوس معروف انگلستان، شاگرد واسموس هم نمی شود». (یکرنگیان،۱۳۳۶:۱۹۱)
هرمان نوردن انگلیسی الاصل در کتاب «زیر آسمان ایران»درباره واسموس چنین می گوید:«واسموس یکی از خطر ناکترین عناصری بود که در جنگ خانمان سوز بین الملی اول در شرق فعالیت میکرد. او دارای تصور مافوق عادی بود و از این جهت می توان اورا یک انسان خارق العاده به حساب آورد». (نوردن،۱۳۵۶:۲۵)
مولف کتاب «کلید خلیج فارس» از واسموس به عنوان یکی از عمال برجسته آلمانی یاد می کند و می گوید نویسندگان انگلیسی ضمن توصیف رشادت و زبر دستی او به وی لقب لورنس آلمانی داده اند، همچنین او متذکر می شود که در بین طوایف جنوب واسموس به «حاجی واسموس» معروف شده است.(مقتدر،۱۳۳۳: ۱۰۱)
بر روی نقشه های جنگی انگلیس که هر هفته بوسیله دستگاه اطلاعات و ضد جاسوسی آن کشور منتشر می شد، نام واسموس رادر منطقه ای که چند برابربیشتر از انگلستان وسعت داشت چاپ میکردند که آن سرزمین پهناور زیر نفوذ و قدرت واسموس بود،قدرتی که یک مرد به تنهایی اعمال می کرد. (نوردن،۱۳۵۶: ۲۶)
سر پرسی سایکس درباره واسموس در کتاب «تاریخ مختصر ایران» می گوید:«از زبر دسترین مبلغین آلمان واسموس بود که جماعت متنفذ کثیری را در حوالی بوشهر به نفع آلمانی ها تشویق و ما را مجبور کرد که بر تعدادساخلوهای بندرمزبور بیافزاییم». (فراشبندی،۱۳۶۵: ۱۵۷)
نویسندگان اروپایی در رابطه با واسموس حکایات و افسانه های زیادی جعل کرده و هر اتفاقی که در خاور میانه علیه منافع انگلستان اتفاق افتاده علت وقوع آن را به واسموس نسبت داده اند.جای تردیدی نیست که نویسندگان اروپایی واسموس را غیر از آنچه که بوده جلوه گر نموده اند.(همان:۱۵۹)
واسموس درتمام مدت در تنگستان و دشتستان دیده یا شنیده نشد که به شراب خواری و استفاده ازمسکرات بپردازد یا اینکه عملی که خلاف عصمت باشد انجام دهد. واسموس پوشیدن لباس تنگستانی راخوش داشت و زندگی ساده آنان را تمجید می کردو بدان طرز زندگی مانوس شده بود ورضایت داشت. (رکن زاده آدمیت،۱۳۷۰: ۲۲)
کاپیتان ادوارد توه انگلیسی در کتاب «جاسوسی چیست» خود تهمت های عجیب و مطالب دوراز واقعیت زیادی را به واسموس نسبت داده است تا جایی که می گوید واسموس دختر یکی از خوانین آن حدود را به حباله نکاح درآورد.

در صورتی که واسموس یک فرد عیسوی مذهب بود وآنچه راجع به تظاهر به اسلام به وی نسبت می دهند کذب محض است و به تصدیق آقای کازرونی وسایرین که با او همراه بوده اند واسموس هیچگاه اظهار تغییر دین نکرده است که یک نفر مسلمان متعصب جنوب ایران بنواند با او وصلت کند. (همانجا)
واسموس کنسول آلمان در بوشهر:
فراشبندی به نقل از کریستوفر سایکس می نوسد که در سال ۱۹۰۹ میلادی واسموس نامی به عنوان کنسول آلمان وارد بوشهر شد و چون از همان تاریخ شایع بود که آلمانی ها در صدد تسلط بر شرق زمین هستند، و نیز طرز رفتار کنسول جدید با همکاران سیاسی خو تا اندازه ای خشونت آمیز به نظر می رسید، همه نظر ها متوجه این مامور جدیدالورود بود تا ببینند که سرانجام او چه نقشی بازی می کند و برای اجرای سیاست دولت متبوع خود دست به چه اقدامی می زند. یکی از کارهایی که واسموس برای انجام آن تلاش زیادی به کار برد، تامین آزادی دریانوردی برای کشتی های آلمانی بود ونامبرده می خواست ترتیبی فراهم کند تا کشتی های آلمانی نیز مثل کشتی های انگلیسی از کلیه مزایای موجود استفاده کنند. (فراشبندی، ۱۳۶۵:۱۳۴)
واسوس در سال ۱۹۱۰ میلادی بوشهر را ترک کرد و همه امیدوار بودند که او تغییر ماموریت بدهد و به محل دیگری برود. واسموس بعد از سه سال باز به بوشهر برگشت، اما این بار به زبان فارسی و آداب ورسوم کشورآشنایی کامل پیدا کرده بود. او در دومین ماموریت خودش خشونت را کنار گذاشت و با همه کس با مدارا رفتار می کردو کاربه جایی رسید که دشمنان سابق نیز به دوستداران وی تبدیل شدند. این بار او مستقیم به محل ماموریت خود نرفت و اول عازم تهران شد تا با وزیر مختار آلمان ملاقات و از او کسب دستور نماید. واسموس مقارن جنگ جهانی اول کنسول گری آلمان دربوشهر را به لیسترمن سپرد وداوطلبانه وارد ارتش شدتا برای نبرد به میدان جنگ برود. (همان:۱۹۰)
ورود واسموس به سواحل خلیج فارس در جنگ جهانی اول:
دولت آلمان برای بدست آوردن منابع و مواد خام متوجه کشورهای شرقی علی الخصوص ایران و هند شد. لذا در سال ۱۹۱۴ میلادی در برلن کمیته هندوستان را تشکیل دادند. در نتیجه آنها تصمیم گرفتند از طریق سازماندهی و مدیریت پول و سلاح ملت های مسلمان آسیا (عثمانی، ایران و افغانستان) را علیه انگلستان بشورانند.

در نتیجه کنفرانس برلن، دولت آلمان تصمیم گرفت که یک گروه ۲۵ نفری معروف به «هیئت افغانستان» را از راه عثمانی به ایران اعزام کند که سرپرستی این گروه را ویلهلم واسموس بر عهده داشت که به لورنس آلمانی شهرت داشت. واسموس و نیدر مایر در ۲۱ دسامبر از آلمان حرکت کردند که مسیر آنها از عثمانی به طرف بین النهرین بود که جزء قلمروات عثمانی محسوب می شد.

واسموس که در بغداد نتوانست ترک ها را قانع کند که از طریق جنوب غربی ایران حرکت کند، تصمیم گرفت به جنوب ایران برود و به طور مستقل فعالیت کند. واسموس سرپرستی هیئت افغانستان را به نیدرمایر سپرد و در ۲۸ ژانویه ۱۹۱۵ به اتفاق گروهی ایرانی، آلمانی و هندی از بغداد حرکت کرد و چون ترک ها اجازه نمی دادند که هیچ کدام از مقامات کنسولی آلمان از جاده خانقین- کرمانشاه سفر کنند واسموس از راه کوت العماره- پشتکوه به براز جان رفت و جنوب را پایگاه اصلی عملیات خود قرار داد. (ایران و جنگ جهانی اول، ۱۳۸۰:۸-۱۳۶)
مورخ الدوله سپهر در کتاب «ایران در جنگ بزرگ» متذکر می شود که واسموس در طول سفر خود به ایران ۴ بار توسط نیروهای وابسته به انگلیس که برخی از آنها خوانین وابسته بودند، دستگیر شد اما هربار توانست با زیرکی و هوش خود را فراری دهد.

همچنین او در فارس با خوانین ایل قشقایی از جمله صولت الدوله و ناصر دیوان روابط حسنه ای برقرار کرد و حتی توانست توسط آنان علیه انگلیس جنگی را به راه اندازد که در آن جنگ قشقایی ها شکست خوردند. او در سرباز خانه ژاندارمری شیراز مورد استقبال سوئدی ها قرار گرفت که نشان می دهد، سوئدی ها با واسموس همکاری و دوستی داشتند. (سپهر، ۱۳۶۲: ۶-۷۵)
در کتاب «ایران در جنگ بزرگ» آمده است که حیدرخان حیات داودی به اموال واسموس حمله کرد و واسموس، منشی او و دکتر لاندرس را بازداشت کرد که واسموس توانست به برازجان فرار کند، ولی منشی او و دکتر لاندرس را با بی احترامی به بندر ریگ به اسارت برد. (همان: ۹۳)
برای واسموس امکان تهیه پول از طریق مقامات آلمانی وجود نداشت.پس غضنفرالسلطنه مبلغ ۱۰ هزار تومان پول آن زمان به او دادو نامه هایی به روسای تنگستانی نوشت وبه آنان سفارش کرد که کمک های لازم را از او مضایقه نکنند. (فراشبندی،۱۳۶۵: ۱۵۲)
رابطه واسموس با تنگستانی هاو نقش وی در نهضت جنوب:
رئیسعلی با واسموس نایب کنسول آلمان در بوشهر دوستی و صمیمیت ویژه ای داشت. در مقابل رفتارخشن انگلیسی ها، امپراتوری آلمان برای جلب قلوب مردم بوشهر و نواحی جنوب ایران سعی فراوان کرد. ازجمله با تاسیس کنسول گری و یک دفتر تجاری در بوشهر وبه کار گماشتن عنصر سیاسی ورزیده ای چون واسموس در جهت اعتماد مردم به نفع سیاست خارجی خود در خلیج فارس تلاش بسیار کرد. او زبان فارسی را به لهجه بوشهری تنگستانی با تسلط کامل حرف میزد و به همین دلیل به آسانی در بین مردم نفوذ پیداکرد. واسموس با قبایل و عشایر تنگستان روابط ویژه ای بر قرار کرد. (یاحسینی،۱۳۷۶:۱۰۰)
واسموس درباره توان سازماندهی رئیسعلی می گوید: «تعداد جنگجویانی که می توانسته به میدان بیاورد از سی تا پنجاه نفر بیشتر تجاوز نمی کرد.امادر عین حال این رئیسعلی بود بود با چنان استعدادهاو توانایی که صرف نظراز کوچکی حوزه فرمانروایی و قدرت اندکش فقط با اتکا به شخصیت خود در سرتاسر تنگستان و فراتر از حدود آن از حیثیت و نفوذ فراوان برخوردار بود و این نکته را به این باور کشانده بود که او خیلی بیشر از ملازمی درجه دوم توانایی داشت. منطقه ای که برای اداره به او سپرده شده بود برای قدرت عملی که در ضمیر این مرد پنهان بود خیلی اندک بنظر می رسید».(همان: ۱۰۹)
واسموس در بازتاب نام اساطیری و آوازه رئیسعلی دلواری در بین مردم نوشته که در این میان رئیسعلی ارتباط خود با مقامات کنسول گری آلمان در بوشهر بیشترنمود و مرتب برآنها فشار می آورد تا زودتر طرح حمله به بوشهر و اشغال این شهر را عملی سازد. اما درست در همین اوان اتفاق غیر متر قبه ای روی داد که مسیر بسیاری از حرکت ها را عوض کرد وآن بازداشت و تبعید لیسترمن و چند آلمانی دیگر توسط انگلیسیها بود.(همان:۱۱۱)
رئیسعلی دلواری قبل از اشغال بوشهر با لسترمن،کنسول آلمان در بوشهر ارتباط داشت و همواره اورا تحت فشار قرار می دادکه با کمک او در بوشهر حمله کند و نیرو های انگلیس مستقر در این شهر را بیرون راند. با شروع جنگ جهانی اول رئیسعلی،شیخ حسین چاهکوتایی و زائر خضر خان روابطی با ویلهلم واسموس کنسول سابق آلمان در بوشهر برقرار کردند واسموس با کمک مالی و معنوی شیخ حسین وزائر خضرخان در چاهکوتاه و بویژه در اهرم ساکن شد وبه عنوان مشاور سیاسی و نظامی انان در طول سالهای نخست جنگ عمل میکرد. (ایران و جنگ جهانی اول، ۱۳۸۰:۳۱۴)
ظاهرا مقامات انگلیسی مکاتبه رئیسعلی با بازرگانان آلمانی را بهانه حمله به دلوار و برافروختن جنگ قرار دادند،غیر از ارتباط و آشنایی و ارتباطات حسنه بین روسای تنگستان با آلمانی های مقیم بوشهر، بهانه و سند و مدرک قابل توجه و مثبتی که دلیلی بر همکاری تنگستانی ها با آلمانی هاو فعالیت در جهت خلاف مصالح انگلیسی ها باشد در اختیار نداشتند. (فراشبندی،۱۳۶۵:۴۰)
ویلهلم واسموس که در آن هنگام با سمت نایب کنسول آلمان در بوشهر فعالیت می کرد و درمیان تنگستانی هانیز از محبوبیت خاصی برخوردار بود، در یادداشت های خود واکنش مردم تنگستان در قبال ماجرای اشغال بوشهر و بازداشت کنسول را این چنین شرح داده است: «…صحبت انگلیسی ها به میان آمد.یکی از خان ها گفت: دست به دامنت واسموس، به خدایی خدا که انگلیسی ها با ما دشمن شده اند…» (یاحسینی،۱۳۷۶: ۸۶)
مدارکی درباره فعالیت های جاسوسی در بوشهر و جنوب ایران بدست آمد که بیانگر تلاش واسموس برای وادار کردن سران عشایر جنوب در جنگ علیه انگلیسی ها بود. نامه ای نیزبه خط رئیسعلی دلواری به کنسول آلمان در بوشهر کشف شد که در آن رئیسعلی دلواری آمادگی خود را در جهت تصرف بوشهر و اخراج نیروها و اتباع انگلیسی به کنسول آلمان اعلام کرده بود. (همان:۱۱۳)
در ۱۳ مارس ۱۹۱۴ م/۲۶ ربیع الاول ۱۳۳۲ ق واسموس به شیراز رفت و تحریکات وتبلیغات خود را در سازمان های اداری، ژاندارمری و میان عشایر آغاز کرد. (باست،۱۳۷۷: ۳۸) بعد از مدتی در جنوب ایران، واسموس مقر فعالیت خود را درنزدیکی بوشهر برپاکرد و برای جنگ با انگلیسی ها گروهی ازتنگستانی را در آنجا جمع کرده بود. او در ۱۲ ژوئیه ۱۹۱۵/۲۹ شعبان ۱۳۳۳ ق، در اطراف بوشهر میان تنگستانی ها و سربازان هندی- انگلیسی، یک درگیری به راه انداخت که در نتیجه آن ۲ افسر انگلیسی و چند سرباز هندی کشته شدند. (همان:۴۵)
الیور باست معتقد است که طوایف ساکن اطراف بوشهر که واسموس آنها راتحریک کرده بوداز این پس مرتبا این شهر را تهدید می کردند وانگلیسی ها ناگذیر شدند برای مقابله با آنها به عملیات نظامی متوسل شدند. واسموس در نبرد دلوار که بین تنگستانی ها و انگلیسی ها اتفاق افتاد نقش بسزایی داشت. (همان:۴۶)
در اشغال بوشهر توسط قشون هند و انگلیس در سال ۱۹۱۵ م/۱۳۳۲ ق،سه ژنرال انگلیسی به نام های «ژنرال ادوارد»، «ژنرال دوکلاس» و «ژنرال بروکنگ» به حمایت از دولت متبوعه خود علیه تنگستانی ها به مبارزه پرداختند. چون تنگستانی ها به تحریک واسموس کنسول آلمان برضد انگلیسی ها قیام خورد. (سیدالسلطنه،۱۳۶۳: ۴-۶۳۳)
مولف کتاب رئیسعلی دلواری در باره نقش واسموس آورده است که واسموس ۳ روز با خوانین تنگستانی جلسه گذاشت که در آن جلسه رئیسعلی نیز شرکت داشت. در جلسه روز اول واسموس به شرح ظلم وستم انگلیسی ها در جنوب ایران پرداخت وسپس بازداشت لیسترمن کنسول آلمان در بوشهر را یاد آوری کرد. آنگاه احساسات و عواطف حاضران جلسه را با زیرکی و هوشیاری برانگیخت و پس از تحریک احساسات، واسموس خواستارپاسخ جدی به عمل غیر قانونی انگلیس شد. روز دوم بحث مقابله با انگلیسی ها مطرح شد و زمینه های حمله به بوشهر را بررسی شد وواسموس شجاعت تنگستانی ها را در مقابل نیروهای انگلیس برتر دانست. روز سوم،تاکتیک های حمله به بوشهر بررسی شد و قرار شد مردان جنگی توسط سران عشایر مجهز شوند و حمله مخفی به بوشهر صورت گیرد. همچنین قرار شد که رئیسعلی دلواری ماموریت پیدا کند که برای جمع آوری نیرو و تفنگچی به مناطق اطراف اعزام شود. (یاحسینی،۱۳۷۶: ۲-۱۳۰)
غلام حسین مقتدر در کتاب «تاریخ نظامی ایران» می گوید:
«واسموس در بوشهر و سایر عمال سیاسی آلمان مشغول یک رشته تبلیغات و عملیات شدندکه دولت ایران را به طرف عثمانی و آلمان جلب کنند و علیه روسیه وانگلیس وارد جنگ شوند.»(مقتدر،۱۳۱۸: ۳۱۱)
مولف فوق در کتاب»کلید خلیج فارس» می گوید: «واسموس مامور برانگیختن ایلات جنوب بود و نخستین توفیق او در راه انجام ماموریت خویش وادار کردن عده ای برای سوراخ کردن لوله های نفتی بود که از مسجد سلیمان به آبادان کشیده شده بودودر مدت ۲۴ ساعت بواسطه این خرابکاری مقداری نفت خام از لوله های نفتی خارج وبه هدر رفت.(مقتدر،۱۳۳۳: ۱۰۱)
در یک تلگراف به وزارت خارجه انگلیس تاکید شده بود که نقشه واسموس این بوده است که به کنسولگری حمله کرده و کنسول را دستگیر کند، ماژور اکونور به اندازه ای این خبر را مخاطره آمیز و حتمی می دانست که اجازه خواسته بود تمام نوشته های سری و محرمانه را آتش بزند و می گفت که منحصرا سوئدی ها همکار واسموس هستند ونیز فرمانفرمای فارس با آلمانیها متحد می باشند. (هدایت،۱۳۴۴:۷-۲۷۶) تلگراف دیگری در ۱۲ مارس ۱۹۱۶/جمدی الاول ۱۳۳۳ از کنسول شیراز آمده بود با این محتوا که که واسموس شروع به تحریک مردم کازرون کرده است که اهالی آنجا تحت ریاست شیخ همدانی به خانه مجتهدین رفته و کاغذ هایی در اعلان جهاد ارائه داده اند. همچنین تلگرافی در همین زمان آمده بود که خبر می داد واسموس علماو اهالی بهبهان را به جهاد دعوت کرده و وماموران انگلیس این مسئله را از روی نوشته های آلمانی ها دانسته بودند وارائه احکام جهاد توسط واسموس در کازرون بازارسیاست های تلگراف چی آنجا بود زیرا که این احکام فراگیر بوده و مدتی می شد که شایع شده بود. (همان: ۲۷۸) مولف کتاب جغرافیای تاریخی خلیج و دریای فارس میگوید:«واسموس مجهز کننده و محرک اصلی دلیران تنگستان در در نواحی حومه بندر بوشهر علیه انگلیسی ها بوده است . در فارس که نواحی جنوب را مجهز نموده تلفات مالی و جانی زیادی به دشمن وارد کرد». (فراشبندی،۱۳۶۵: ۱۶۲)
ژنرال سایکس درباره واسموس مینویسد:«نامبرده بواسطه پذیرایی های زیاد از حد و دادن هدایاو تحف به تنگستانی هاوقبایل مجاورتوانست مردم آن حدود را به طرف آلمانی ها جلب کندبرای تبلیغات ضد انگلیسی به سمت بوشهر حرکت کرد (یکرنگیان،۱۳۶۶:۱۹۱)انگلیسی ها تصورمی کردند مسبب این همه آشوب و قیامها واسموس است ولی با نهایت تعجب دیدندکه پس از خروج او احساسات ضد انگلیسی شدیدترشد وآنها ناچار شروع به بخش لیره کرده که با این حربه بین ساکنین وقبایل جنوب اختلاف می انداختندوتا اندازه ای استفاده می کردند (همان:۱۹۲)درنامه ای ازحکومت بوشهر به وزارت خارجه انگلیس آمده است که انقلاب دشتستان بواسطه اقدامات واسموس وسایر رفقای آلمانی و اشرار ایرانی بوجودآمده است ودر نامه ای دیگرآمده زائرخضرخان و شیخ حسن چاکوتاهی به تحریک واسموس در بوشهر اعلانی را منتشر کرده اندو باعث نگرانی اهالی شده است. (قطبی،۱۳۷۰:۲ -۱۳۰)
واسموس بعد ازشهادت رئیسعلی شرکت مستقیمی درطراحی حمله به بوشهرداشت.

او توصیه می کرد که نیروهای تنگستانی و دشتستانی از رویارویی مستقیم با نیرو های انگلیسی بپرهیزند و صرفا به صورت چریکی به نبرد خود ادامه دهند. او همواره ازبرتری انگلیس از نظر نفرات وادوات جنگی خبر می داد و پیشنهاد شبیخون های مستمر را برای شکست انگلیسی ها را داد. اما براثر بحث و مجادله فراوان تنگستانی ها این نظر پذیرفته نشد. (یاحسینی،۱۳۷۶: ۱۸۰)
واسموس حتی در جنگهای بین تنگستانی ها و انگلیسیها نیز شرکت می کرد طوری که یک بار بعد از شکست تنگستانی ها دریکی از جنگهای پایانی با انگلیسی ها واسموس خود را به قرارگاه رسانیدرسانید تانزدیکی میدان جنگ رفته عقب مانده ها را که نزدیک بود از تشنگی هلاک شوند به وسیله قمقمه‌ی آب خود آب داد واز مرگ نجات داد. (همان:۱۸۴)
واسموس درتابستان سال ۱۹۱۶ م/۱۳۳۴ ق ناگزیر شد به گونه ای آتش بس بین تنگستانی ها وانگلیسی ها را بپذیرد. اما حضور واسموس در منطقه بوشهر، حمل و نقل لوازم جنگی را در جاده بوشهر به شیراز به مخاطره می انداخت که باعث نگرانی های انگلیسی ها می شد. (باست،۱۳۷۷: ۵۹)
از مجموع مدارک و قرائن چنین بر می آید که واسموس موقعی وارد خطه دشتستان شد که رئیسعلی دلواری کدخدای دلوار و محمد عامری و زائر خضرخان ضابط سابق تنگستان و شیخ حسین ضابط چاهکوتاه واطراف وغضنفرالسلطنه برازجانی خان وقت برازجان، علیه مقامات انگلیسی مسلحانه قیام کرده بودند.

منطقه اهرم در آن زمان مرکز نهضت مقاومت واتحاد سران قیام جنوب به شمار می رفت و برای واسموس از هرنقطه دیگری امن تر بود به اجبار به آنجا رفت و به مجاهدین که تنها منبع الهامشان، احساسات میهن پرستی و علایق ملی بود و از حمایت مجاهدین آنجا برخوردارشد. نباید جنبش ضد بیگانه شیران تنگستانی و دشتی و دشتستان را ساخته ابتکار و نبوغ واسموس دانست و او را طراح قیام ضد انگلیسی این رزمندگان دانست. (فراشبندی،۱۳۶۵: ۳۶)
سران انقلاب برای واسموس که در معرض خطری جدی قرار گرفته بود به صورت پناهگاهی در آمده بودند نه اینکه او آنان را در قیام علیه انگلیسی ها متحد و متفق ساخته و نقشه انقلاب جنوب را ترسیم کرده باشد، که اگر چنین فکر کنیم قیام جنوب را مخلوق سیاست بیگانه و مجاهدین را آلت دست بیگانگان قلمداد کرده ایم.

رئیسعلی دلواری قبل از ورود واسموس به تنگستان، با انگلیسی ها درافتاده بود وغضنفرالسلطنه برازجانی نیز به استناد کتاب آبی از سال ۱۹۰۹ م با انگلیسی ها به مبارزه و مخالفت پرداخت. (همان:۳۷)
قیام تنگستانی ها ازسال ۱۳۲۳ ق شروع وپس از ۶ سال جنگ های متوالی و خونین در سال ۱۳۲۹ ق (۱۳۰۰ شمسی) پایان یافت. رهبران این قیام،«شیخ حسین چاهکوتاهی»، «زائر خضرخان»، «رئیسعلی دلواری» و… بودند. (کشف تلبیس،۱۳۶۳)
سالهای پایانی زندگی واسموس:
واسموس بعد از پایان جنگ بین تنگستانی و انگلیسی ها و بسته شدن صلح بین آنان به وطن بازگشت. او در هنگام مراجعت به وطن همسری برگزیدودر وزارت امور خارجه آلمان شغل مهمی به وی داده شد. امالحظه ای از ایران و سالهای که در میان ایرانیان گذرانیده بود غافل نبود. وی با شیوخ تنگستان و دوستان دیگرش در مناطق جنوب ایران مکاتبه داشت و کوشش می کردموافقت دولت آلمان را بابرگرداندن مبالغی که از شیخ حسین و زائر خضر خان قرض گرفته ودر جریان فعالیتهایش مصرف کرده بودجلب نماید، اماخزانه تهی ومشکلات ساسی آلمان شکست خورده اجازه نمیداد با در خواست واسموس موافقت شود. (همان:۱۹۵)او در دسامبر ۱۹۲۴ میلادی (۱۳۰۲ شمسی)دوباره به همراه همسرو دو نفر راننده آلمانی با یک کامیون ودو تراکتور و یک ماشین بذر پاش وسه خیش دنده دار به بوشهر وارد شد.

در تنگستان پنج هزارتومانی که با زحمت از وزارت خارجه آلمان دریافت کرده بود بین طلبکاران خویش تقسیم کرد ودر قریه چغادک، محل سکنایی برای خودش و همراهانش ساخت ودر آنجا به کشاورزی مشغول ونزدیک ۷ به سال به کار زراعت پرداخت.

او در مدتی که در چغادک به کشاورزی اشتغال داشت خود محصول موجود را به بوشهر حمل و شخصا می فروخت و حتی کاه وبوته های خار و شاخه های خشک نخل هایی که غرس کرده بود جهت فروش به بوشهر حمل میکرد. (همان: ۱۹۳)
زندگی واسموس در این جریان سیر قهقدایی داشت. این دیپامات، جاسوس و مردقدرتمندسابق دریک مزرعه بسیارکوچک درخارج از حومه‌ی بوشهر زندگی می کرد. سرمایه‌ی اوتراکتوری بود که به وسیله آن اتومبیل هایی راکه به گل نشسته بودندرا بیرون می کشید واز این راه امرارمعاش می کرد. (نوردن،۱۳۵۶: ۲۷)

واسموس موقع رفتن به بوشهراگر اشخاصی عازم بوشهربودند در قبال پرداخت مبلغی پول آنان را به مقصد می رسانیدو هنگام برگشت نیزچنانچه افرادی قصد خروج ازبوشهر را داشتند و به او مراجعه می کردنددر ازاء پرداخت پول آنان را تاچغادک سوار می کرد و اگر کسی پول نداشت از او پول نمی گرفت. (فراشبندی،۱۳۶۵: ۱۹۳) تشکیل جبهه مخالف ودسیسه هایی که علیه او جریان داشت او را واداربه ترک چغادک و سکونت در بوشهرساخت. واسموس سرانجام درماه آوریل ۱۹۳۱ م (۱۳۰۹ شمسی) به آلمان بازگشت و دربرلن درگذشت. (همان: ۱۹۵)

 

درباره واسموس که اغلب او را مایه ترس انگلیسی ها نامیده اند، تاکنون مطالب بسیاری نوشته شده است که بیشتر نوشته ها غیر آلمانی هستند. نتیجه ای که از این مقاله می گیریم این است که واسموس با توجه به فرار خود از دست انگلیسی ها مجبور شد به تنگستانی ها پناه ببرد و چون از انگلیسی ها دارای کینه زیاد بود وکشور آلمان نیز در جنگ جهانی شکست خورده بود شروع به فعالیت علیه انگلیس در جنوب ایران کرد.

اما داستان های فراوانی که درباره اقدامات واسموس و نیز طراحی کردن قیام جنوب از جانب او در منابع انگلیسی زبان آمده صحت ندارد، زیرا که استعمار قصد داشت تا نهضت دلیران جنوب و بویژه قیام رئیسعلی دلواری را به آلمانی ها نسبت دهد واز ارزش آن در بین مردم ایران بکاهد.

البته نباید فراموش کرد که این شخصیت آلمان پس از ورود به ایران مجذوب سلوک و رفتار مردم ایران به ویژه مردم دلیر تنگستان و دشتستان که علیه استعمار می جنگیدند، شدوطوری به ایران ومردم جنوب وابستگی پیدا کرده بود که حاضر به ترک جنوب ایران نمی شدحتی در چند سال آخر عمر خود در منطقه «چغادک» به مسافربری وکمک به مردم آن منطقه پرداخت.
نکته دیگر در مورد واسموس این است که او با دلیران تنگستان مانند: رئیسعلی دلواری، زائر خضرخان و حسین چاهکوتاهی ارتباط نزدیک داشت و در برخی موارد نظامی به آنان مشاوره می داد.

نویسندگان:
علی جعفری (۱)
مسلم محمد شیری (۲)

پی‌نوشت‌ها:

۱-دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان
۲-کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان

کتابنامه
۱) ایران وجنگ جهانی اول، (۱۳۸۰)، مرکز اسنادوتارخ دیپلماسی، کوشش صفااخوان، تهران، وزارت امورخارجه، چاپ اول.
۲) باست، الیور، (۱۳۷۷)، آلمانی ها در ایران، ترجمه‌ی حسین بنی احمد، تهران، شیرازه، چاپ اول.
۳) رکن زاده آدمیت، محمد حسین، (۱۳۷۰)، فارس و جنگ بین الملل، مقدمه جواد سلماسی زاده، تهران، اقبال، ج ۱، چاپ پنجم.
۴) سیدالسلطنه، محمدعلی، (۱۳۶۳)، بندرعباس وخلیج فارس، کوشش علی ستایش وتصحیح احمداقتداری، تهران، دنیای کتاب.
۵) سپهر، مورخ الدوله، (۱۳۶۲)، ایران درجنگ بزرگ، تهران، ادیب.
۶) فراشبندی، علی مراد، (۱۳۶۵)، جنوب ایران درمبارزات استعماری، تهران، انتشار، چاپ اول.
۷) فن میکوش، داگوبرت، (۱۳۷۷)، واسموس، ترجمه کیکاووس جهانداری، قم، موسسه فرهنگی همسایه، چاپ اول.
۸) قطبی، بهروز، (۱۳۷۰)، اسنادجنگ جهانی اول، درایران، تهران، وزارت فرهنگ وارشاد، چاپ اول.
۹) کشف تلبیس یادورویی ونیرنگ انگلیس، کوشش عین الله کیانفرو پروین استخری، تهران،بی نا، چاپ دوم.
۱۰) مقتدر غلام حسین، (۹-۱۳۱۸)، تاریخ نظامی ایران، تهران، چاپخانه فردین وبرادر.
۱۱)_____،______، (۱۳۳۳) کلیدخلیج فارس، تهران، چاپ محمدعلی علمی.
۱۲) نوردن، هرمن، (۱۳۵۶)، زیرآسمان ایران، ترجمه سیمین سمیعی، تهران، دانشگاه تهران،چاپ د.م.
۱۳) هدایت، مهدی قلی، (۱۳۴۴)، خاطرات وخطرات، تهران، کتابفروشی زوار، چاپ دوم.
۱۴) یاحسینی، قاسم، (۱۳۷۶)، رئیسعلی دلواری، تهران، شیرازه، چاپ اول.
۱۵) یکرنگیان، میرحسین، (۱۳۳۶)، گلگون کفنان، تهران، چاپ محمدعلی علمی.

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false