در روزهای اخیر طرح حمله به مردم یمن از سوی دولت های حامی آمریکا در خاورمیانه با عملیات نظامی عاصفه الحزم" به معنی "طوفان قاطعیت" علیه مردم یمن آغاز شده است، که با کشتار غیر نظامیان و آحاد مردم یمن همراه شده است، تنها به این جرم که مردم یمن خواهان ملی گرایی واقعی در کشور خود شده اند.

به گزارش "چغادک نیوز"، تحولات چند سال اخیر در یمن نشان می دهد مردم یمن برای رشد و پیشرفت خود اقداماتی اساسی را آغاز کرده اند که ترمیم فساد اداری موجود در یمن و تلاش  برای احیاء اقتصاد و مقابله با سیاست های ظالمانۀ عربستان از جملۀ آنها است زیرا یمن به عنوان حیات خلوت عربستان و تحت سیطرۀ رژیم سعودی قرار داشت، لیکن خروش مردم یمن و ایجاد بیداری اسلامی به شکل و قالب بسیار کامل تر از کشورهایی هم چون مصر، تونس و لیبی در این کشور آغاز گردید که تلاش برای ایجاد  مردم سالاری دینی و مشارکت واقعی مردم در تعیین حق سرنوشت به گونه ای قوی و مستحکم بود  که شعار حوثی ها بر پنج محور تحرک مسالمت آمیز، مشارکت در تصمیم گیری های سیاسی، برقراری امنیت و مبارزه با القاعده، مبارزه با فساد اقتصادی و پایان دادن وابستگی به عربستان سعودی منحصر گردید.
اما در سوی دیگر دولت های بی ریشۀ عربی به ویژه رژیم سعودی قرار دارند، دولت هایی که تنها بامدل های استبدادی و با روش سر سپردگی محض به آمریکا بر اریکۀ قدرت تکیه زدند و تاب تحولات واقعی در کشوری مانند یمن را ندارند، از این رو دولت های بی اصل و نسب که کوچکترین تناسبی با مطالبات امت اسلامی ندارند به جای مقابله با رژیم صهیونیستی و کمک به فلسطین و بازگرداندن قدس شریف به مسلمانان، جنبش انصار حزب الله را که نقش کلیدی در ایجاد آرامش و جلوگیری از تجزیۀ یمن ایفا نمود را مهمترین تهدید امنیتی کشورهای عربی قلمداد می کند.
و مع الأسف آش توجیح حمله به ملت یمن  آنقدر شور می شود که عمر البشیر رئیس جمهور کشوری فقیر همچون سودان می گوید: مداخله نظامی در یمن امری واجب بود که دیگر نباید در آن تأخیر می شد! که این نوع مواضع حاکی از دلارهایی است که رژیم سعودی در سودان با کمک های مالی به دولت سودان و نیز احداث برخی مساجد، مدارس آموزشی در راستای تبلیغ وهابیت…خرج کرده است لذا همه و همه حتی رئیس سازمان ملل نیز تلویحاً حمایت خود را از این حمله ابراز کردند.
اما به راستی  چرا عربستان به انقلابیون در جریان بیداری اسلامی در مصر، تونس، و لیبی  حمله نظامی نکرد بلکه در مقابله با انقلابیون در  بحرین و یمن به طور مستقیم وارد شد و جنایات فراوانی را برای مقابله با ملی گرایی واقعی انجام داد.
در پاسخ می توان به این مسإله رهنمون شد که ماهیت بیداری اسلامی در یمن و بحرین از برخی خصایص ویژه برخوردار است که دردیگر انقلاب های منطقه آنچنان که باید و  شاید مورد اهتمام قرار  نگرفته است.
به طور مثال در تونس راشد الغنوشی رهبر نهضت انقلابیون تونس اعتقادی به مدل نظام اسلامی برامده از فعالیت های سیاسی امام خهمینی (ره) نداشت و نظام سیاسی تونس را برگرفته از مدل اسلام سکولار در ترکیه مورد نظر قرار داد، گرچه شکست این ایده در طی این چند سال نیز برای نهضت های اسلامی در تونس به  خوبی آشکار گردید، هم چنین ماهیت انقلاب مصر و لیبی به گونه ای بود که فضا را برای نفوذ تکفیری ها در این کشورها به آسانی فراهم نمود به نحوی که بعضاً ماهیت این انقلاب ها در خدمت افکار و آموزه های تکفیری قرار گرفته بود که انتخاب مرسی به ریاست جمهوری مصر و حتی در ادامه سرسپردگی ژنرال السیسی در مصر به آمریکا حکایت از عدم توازن در ماهیت انقلاب مصر و تحریف این انقلاب توسط آمریکا و رژیم سعودی داشت.
اما عیار انقلاب یمن در این است که افکار و اندیشه های  امام خمینی(ره) به طور خاص و آرمان های  انقلاب اسلامی ایران به طور عام   به عنوان شاخصۀ کلیدی در ماهیت انقلابیون و  مبارزان این کشور مورد توجه قرار گرفته است، به نحوی که  آموزه های عاشورایی امام حسین(ع) در گفتمان انقلابیون یمنی  به  صراحت مورد تأکید قرار گرفته است، لذا وجود آموزه های ناب شیعی و اسلام سیاسی ضد استکباری در انقلاب یمن …و نیز شکست های مفتضحانۀ عربستان وترکیه و دیگر کشورهای حامی آمریکا در عراق و سوریه دولت های بی ریشۀ عربی ر وادار به جنایاتی کور نمود که قطعاً با شکست و رسوایی دیگر برای این رژیم های مرتجع عربی همراه خواهد شد.
هم چنین باید گفت معادلات منطقه ای به شدت به نفع جریان حامی مقاومت است که انصار حزب الله یمن نیز در این معادلات داراری جایگاه ویژه ای است، از این رو در ورای حملۀ نظامی عربستان و متحدانش به یمن باید به این نکته اذعان نمود  با رقم خوردن شکست دیکر در کارنامۀ عربستان و شکست دیگر دولت های بی ریشۀ عربی در یمن، قطع و یقین باید منتظر شکل گیری اقتدار روز افزون  انصار حزب الله یمن بود یعنی همان چیزی که به عنوان کابوس حکام عربی مطرح است و اقتدار انصار حزب الله در رتق و فتق امور در یمن خود یکی از مهمترین عوامل حملۀ نظامی عربستان به این کشور ارزیابی می گردد.
بی شک انجام حملات هوایی علیه مردم یمن و حوثی ها  نمی تواند حامیان آمریکا را در این کشور پیروز گرداند، بلکه  متجاوزان ناگزیر به تخلیۀ نیروی زمینی  در یمن هستند یعنی همان برگ برندۀ حوثیها در عرصۀ زمین،که با انجام این حماقت از سوی رژیم سعودی  قطعاً درس ملت یمن به ویژه انصار حزب الله یمن به متجاوزان فراموش نشدنی خواهد بود، که در نهایت پس لرزه های این تجاوز با تکمیل هر چه بیشتر پازل شکست های پی در پی در عراق و سوریه به صورت آوار بر دولت عربستان فرود خواهد آمد، و از آنجا گه در آموزه های فکری داعش نیز سلطنت و نظام پادشاهی به شدت مورد انزجاز است، لذا  یقیناً  موج تخریبی تروریست های داعش در آینده ای نه چندان دور به سراغ عربستان هم خواهد رسید و حتی دیگر خوش خدمتان به آمریکا یعنی ترکیه نیز در بحران هایی برآمده از تروریسم فرو خواهند رفت.
لذا روسیاهی برای زغال خواهد ماند و واقعیات منطقه با آرزوهای آمریکا و سران رژیم سعودی واتاق فرمان عملیات نظامی علیه مردم یمن بسیار تفاوت دارد، و  جبهۀ مقاومت که توانست با تمام توان در مقابله با توطئه های آمریکا و موج مخرب دولت های بی ریشۀ عربی و تروریست های تکفیری  ایستادگی نماید در نهایت  با تجمیع و تمرکز قدرت از یمن و بحرین گرفته تا سوریه و عراق  و ایران تغییر موازنه در خاورمیانه شکل خواهد گرفت که در حال حاضر نیز به خوبی قابل مشاهده است، لذا  نه خاورمیانۀ جدید مورد نظر خانم رایس ، بلکه خاورمیانه تماماً ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی و ضد دولت های استبدادی از قبیل رژیم سعودی، و حکام فاجر عرب  شکل خواهد گرفت.