نام پدر : حاج عیسی

تاریخ تولد : ۱۳۴۸

محل صدورش.ش :  بوشهر

ش.ش: ۱۵۲۳

تحصیلات : دوم دبیرستان

یگان اعزام کننده به جبهه : بسیج

محل اعزام : بوشهر – بسیج مرکزی

مدت حضور درجبهه: ۱۵ ماه

مسولیت در جبهه : غواص ، تیر بارچی ، قایق ران ، آرپی جی زن

تاریخ شهادت : ۲۲/۱۱/۱۳۶۴

محل شهادت : فاو – عملیات والفجر ۸

علت شهادت: اثابت گلوله به سر و پهلو

تاریخ دفن : ۱ هفته بعد از شهادت

محل دفن : بهشت شهدای شهر چغادک

فرازی از وصیت نامه شهید :
•    من برای ادای دین خود به خالقم و اطاعت از امر او و با تصمیم آزاد خود به جبهه رفتم تا بتوانم سهم کوچکی در انقلاب بزرگ و شکوهمند اسلامی داشته باشم و برای دفاع از اسلام و ناموس و وجدان خود به جنگ با ستمگران و زورگویان صدامی رفته و شهادت را با آغوش باز و با جان و دل پذیرا باشم. این آرزوی همیشگی من بود و از خدا سپاسگذارم که این جان ناقابل من را به عنوان هدیه قبول بفرماید.

•    و اما پیام من به شما این پیام رسانان خون شهیدان این است که همه انسانها در محضر خدا هستند و مواظب باشید که در محضر خداوند معصیت نکنید و از امام جلوتر نروید که گمراه می شوید و از امام عقب نمانید که هلاک می شوید.

•    امروز روز نبرد و مبارزه و جهاد است، روزی است که خداوند می خواهد بندگانش را آزمایش کند و چه افتخاری بالاتر از اینکه از آزمایش پیروز بیرون آییم چه چیزی را می توانیم با وعده روح خدا ـ روح الله ـ قیاس کنیم ، آنجا که می فرماید اگر کشته شدید سعادتمندید و اگر پیروز هم شویم سعادتمندیم زیرا ما وظیفه امان رساندن امانت به صاحبش است و اگر پیروز شویم سعادتمندیم.

پدر این شهید بزرگوار می گوید :

قبل از شهادت فرزندم خواب دیدم که امام خمینی گفت فرزندت به شهادت خواهد رسید و دیری نپائید که این امر محقق شد .

بعد از شهادت فرزندم  او را در خواب دیدم و به من گفت کیف و وسایل شخص ام دست برادران پاسدار می باشد آن را از سپاه بیاور و من که از این موضوع بی اطلاع بودم با تعجب به سپاه مراجعه کردم و برادران پاسدار کیف و وسایل شخصی او را به من تحویل دادند.

آغـوش سحـر تشنـه دیــدار شـماست             مهتاب خجل ز نور رخسار شماست
خورشید که در اوج فلک خانه اوست             هـمسـایه دیـوار به دیـوار شـماست