true
شاید در ظاهر جشنواره ۳۳ محکوم به بیکیفیتی، فقدان مدیریت، بینظمی، بلبشوی جلوی درب تماشاخانهها و خیلی چیزهای دیگر شود؛ ولی به نظر میرسد قرار است از این آتش سرد میانسالگی، جوانی رعنا و رشید ظاهر شود.
به گزارش "چغادک نیوز"، به نقل از خبرگزاری تسنیم، کافی است در مقام یک مخاطب معمولی تئاتر که برایتان نامها جایگاه ویژهای دارند، از دیدن جدول جشنواره تئاتر فجر نا امید شوید. جایی که نام تعداد اندکی بزرگان و اساتید و ستارگان عرصه تئاتر در آن درج شده است. گویی ویترین پر زرق و برق تئاتر کشور شکسته و فرو ریخته است. یا آنکه جشنواره همچون ویرانهای از یک کاخ باشکوه است که دیگر آن شوالیههای پرافتخار، افتخار حضور در آن را ندارند.
در جهانی که برندها حرف اول را میزنند، خالی بودن جدول یک جشنواره بینالمللی شکستی تلخ محسوب میشود. انتظار یک ساله مخاطبان تئاتر برای دیدن محبوبان خود روی صحنه نمایش، در مصاف ۳۳ به بنبست رسیده است. تنها شاید چند اثر معدود که قرار است به لطف حضور در این جشنواره، فضایی برای اجرای عموم پیش روی آن فراهم شود، کمی از تلخی این اتفاق بکاهد.
ولی آیا چنین اتفاقی یک شکست محسوب میشود؟ آیا لطف یک جشنواره به حضور غولها و ستارگان است؟ آیا یک جشنواره بینالمللی حتماً باید فضایی هزار و یک شبی داشته باشد؟ به نظر برندبازان آری؛ این یک شکست فاجعهبار است که بخش عمدهای از آن از مدیریت سکتهزده تئاتر ایران ناشی میشود. مدیریتی که در آستانه جشنواره ۳۲ میآید و در آستانه جشنواره ۳۳ میرود. شاید خیلی رفتنش دیر بود تا ستارگان معترض با جشنواره آشتی کنند. شاید هم ستارگان معترض دیگر چیز جذابی در این جشنواره ۳۳ ساله نمیبینند.
مدیریت سکتهزده و ویرانگر تئاتر یک واقعیت ملموس در سالهای اخیر بوده است؛ ولی اینکه غیبت بارز ستارگان هزار و یک شبی در یک مصاف دراماتیک یک شکست محسوب میشود، میتواند ناشی از نگرش ظاهربینانه رایج میان مخاطب در درجه دوم و قشر هنرمند در درجه اول باشد. کمی واقعبینانه به جدول نگاه کنیم. کافی است میانگین سنی شرکت کنندگان در این جشنواره و سوابق هنری کارگردانان و نمایشنامهنویسان را بررسی کنید، بالا و پایین کنید، نتیجه به مراتب جذاب و امیدوار کننده خواهد بود.
اکثر کارگردانان حاضر در این جشنواره فارغالتحصیلان سالهای اخیر دانشگاههای کشور هستند، افرادی که در ادوار مختلف جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی با کسب موفقیت نامشان بر سر زبان افتاده، افرادی چون جابر رمضانی، محمد مساوات، حسین نوشیر، آرمین جوان، ابوالفضل کاهانی، خیرالله تقیانی پور، شهاب الدین حسین پور، فرانک فروتن و… یا آنکه در گروههای تئاتری برجسته مشغول به فعالیت بودند همچون علی شمس. این یعنی پوست انداختن، یعنی زنگ خطر برای برخی ستارگان هزار و یک شبی؛ چرا که قرار است هزار و یک شب دیگری نوشته شود با حضور نسلی جوان، پرانرژی و به مراتب خلاق؛ جوانانی که نمایشهایشان بوی اعتراض به رویکردهای نخنمای بخشی از جوانان دیروز میدهد. به هر حال در این جهان رقابتی، گاهی اوقات برندها نیز شکست میخورند.
از سوی دیگر به نظر میرسد حضور تعداد چشمگیری نمایش از شهرهایی غیر از تهران نسبت به سالها و ادوار گذشته، تلاشی برای خارج کردن تئاتر کشور از انقیاد کلانشهری به نام تهران و حرکت به سوی مرکززدایی است. قرار است بدانیم آن سوی آزادراههای مختوم به تهران نیز کسانی هستند که تئاتر کار میکنند؛ حتی اگر مرکز هنرهای نمایشی چشمش را بر آنان بسته است، آنان را نادیده میگیرد و نامشان برند نمیشود.
شاید در ظاهر، جشنواره ۳۳ محکوم به بیکیفیتی، فقدان مدیریت، بینظمی، بلبشوی جلوی درب تماشاخانهها و خیلی چیزهای دیگر شود؛ ولی به نظر میرسد قرار است از این آتش سرد میانسالگی، جوانی رعنا و رشید ظاهر شود، جوانی که بر دلش نام کسانی را حک خواهد کرد که امروز نامشان برایمان غریب و فردا ستارگان هزار و یک شبی نو خواهند بود.
false
true
false
true