- 26 شهریور 1396
- يادداشت ها
- کد خبر 37117
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش چغادک نیوز به نقل از فارس: رئیس جمهور در دیدار با رئیس مجلس بلژیک دو جمله بیان داشتند که ضروری است نکاتی پیرامون آن ها گفته شود. الف. ایشان با اشاره به تخلفات ایالات متحده در خصوص برجام، گفته اند؛ از اتحادیه اروپا انتظار داریم که اولاً به طور کامل به توافق برجام عمل کرده و ثانیاً به آمریکا نسبت به پایبندی به تعهداتش در برجام فشار آورده و به آنها پیام قاطعی داده شود. ب. در برجام، ایران و ۱+۵ توانستند در یک مسأله مهم به نام هستهای به توافق برسند و این یکی از موفقیتهای بزرگ میز مذاکره در یک مسأله پیچیده بود که میتواند الگویی برای مسایل پیچیده منطقهای و جهانی باشد.
بی توجه به مولف این جملات، به لحاظ تفسیر، می توان برخی نکات را بیان داشت که برای شرایط فعلی کشور ضروری و حیاتی است.
۱٫ به نظر می رسد برخی در کشور به دنبال باز کردن حساب ویژه و بیش از حد بر روی طرف های اروپایی هستند. موضوعی که نه تنها در توان اروپایی ها نیست، بلکه ریسک رابطه با ایران را نیز برای اروپایی ها بسیار بالا خواهد برد، ریسک این رابطه را بالا می برد چون اروپا در شرایط فعلی شدیدا از ناحیه آمریکا برای ارتباط با ایران تحت فشار است. ضمن اینکه این تفکر و گزاره ها ناخواسته در حال انتقال این پیام به نظام بین الملل است که ایران توان حفظ منافع خود را ندارد، چه اینکه حالا این اروپایی ها هستند که باید منجی منافع ایران باشند.
۲٫ پیش تر و در جریان برجام بارها ذکر شده بود که ایران نباید از خود نسبت به نظام بین الملل و به طور خاص آمریکایی ها ضعف نشان دهد، چه اینکه همین ضعف سبب خواهد شد تا نقاط ضعف سیاست خارجی ایران برای آمریکایی ها تبلور یابد و از آن استفاده شود. این موضوع که اروپایی ها به آمریکا فشار وارد کنند، مسئله مشکل داری نیست، اما گفتن این موضوع توسط نخبگان سیاسی ایران که خود یکی از ذی نفعان اصلی توافق هسته ای است، پیام هایی را منتقل می کند که تسری دهنده نگاه توام با نیازمندی کشور به آمریکایی ها است.
۳٫ موضوع روح برجام که برای اولین بار توسط باراک اوباما در کنفرانس امنیت هسته ای مطرح شد را به خاطر بیاورید. وی در حاشیهی نشست امنیت هستهای واشنگتن، در تاریخ اول آوریل ۲۰۱۶ میلادی، یعنی ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ شمسی، بهصراحت ضمن اعلام پایبندی ایران به توافق هستهای (یعنی همان موضوعی که توسط ترامپ و تیم وزارت خارجهی وی نیز عملی شده است)، با اشاره به آزمایش موشکی ایران، اظهار داشت: «روح این توافق میطلبد که ایران سیگنالهایی را به جامعهی جهانی و شرکتها بفرستد مبنی بر اینکه در نظر ندارد دست به اقدامات تحریکآمیز بزند؛ اقداماتی که میتواند شرکتها را بترساند.»[۱] باراک اوباما که با اعطای امتیازات حداقلی تلاش کرد تا ایران را نسبت به خود وامدار نشان دهد، با اتهام تخطی ایران نسبت به روح برجام، این کشور را متهم ردیف اول مشکلات منطقه عنوان کرد. این همان موضوعی بود که جان کری در نامه خداحافظی اش «رسیدن به توافق هستهای با ایران را به نوعی حذف یک خطر امنیتی بدون شلیک یک گلوله توصیف کرده است.» وی در این نامه خلاصهای از سوابق فعالیتهای هستهای ایران، تحریمها و آغاز مذاکرات تا رسیدن به توافق را آورده و گفته است ؛ از ابتدا دولت اوباما میدانست چالشی بزرگ را برعهده گرفته، اما اکنون جهان امنتر شده است. جان کری توافق را پیشزمینه فرصتها و چشمانداز بهتری برای مردم ایران دانسته و میگوید: “هنوز تنش میان دو کشور وجود دارد و باید فشار بر ایران حفظ شود تا در برخی سیاستهای دولت ایران در زمینه حقوق بشر، برنامه موشکی، دخالت در امور کشورهای همسایه و حمایت از تروریسم… تحولی ایجاد شود.”اظهار این موضوع که فشار ها علیه ایران باید حفظ شود دقیقا همان مسئله ای است که دولت اوباما به دنبال تحقق آن بود، یعنی روح برجام.
به واقع ، اوباما فضایی را به وجود آورد که دونالد ترامپ به نحو احسن از آن استفاده برد. سه دوره گزارش دونالد ترامپ در خصوص پایبندی ایران به برجام منتشر شده و در هر سه مورد، تهران پایبند به برجام قلمداد شده اما در عین حال در هر سه نوبت تحریم هایی علیه ایران وضع شده است، این همان دستاورد اوباما برای ترامپ است. روح برجام از منظر اوباما و آمریکایی ها همان چیزی بود که بعدها درایران از آن به عنوان برجام های ۱، ۲ و … یاد شد.
۴٫ در حالی که ظرفیت کشور در اقتصاد دانشبنیان، عملی کردن زیرساختهای بومی و اقتصاد بخش خصوص و تلاش برای جذب سرمایههای بخش خصوصی در اقتصاد و ترغیب مردم به مشارکت در زیست اقتصادی، مهمترین رئوس توجه به مشکلات داخلی است، استفاده از این گزاره ها در واقع این تفاسیر را منتقل می کند که ایران در چرخاندن چرخ های اقتصاد خود لنگ می زند و به ناچار می تواند و باید به پنجره های بین المللی برای رفع و رجوع مشکلات داخلی اش چشم بدوزد.
۵٫ در حالی که آمریکا در حل و رفع مشکلات داخلی خود درمانده است و نگاهی به عواقب بلایای طبیعی در این کشور و استیصال دولت برای حل مشکلات مردمش نشان می دهد که آمریکایی ها با بحران های عدیده ای مواجه هستند، استفاده از این گزاره ها به صورت خودکار این پیام را به نظام بین الملل مخابره می کند که آمریکا کماکان هژمون نظام بین الملل است و اگر او بخواهد مشکلی حل نشود، نمی شود و اگر بخواهد حل شود به هر طریقی حل می شود. این موضوع را باید در کنار وضعیت لفاظی های آمریکا در خصوص کره شمالی گذاشت. آمریکایی ها که ابتدا با گسیل ناوهای جنگی خود به شبه جزیره کره تلاش کردند تا به عناصر بازدارندگی نسبت به کره شمالی تمسک بجویند و این کشور را از رفتارهای تهاجمی به دور سازند، با آزمایش هیدروژنی کره شمالی به واقع از حجم لفاظی های خود کاسته و برخی از کارشناسان آمریکایی سخن از مذاکره با کره شمالی می کنند. ریچارد هاس رئیس CFR به تحریم های جدید علیه کره شمالی این چنین واکنش نشان می دهد: این تحریم ها مانع اقدامات کره شمالی نمی شود، آمریکا دو انتخاب دارد: ایجاد بازدارندگی یا حمله به کره شمالی. آمریکای دوران ترامپ نه تنها قصد ، بلکه توان کمک به دولت های «خصم» خود را ندارد.
۶٫ طی چند سال اخیر تفکری در کشور به وجود آمده است مبنی بر اینکه اگر یک خط ارتباطی یا تعاملی مستقیم با آمریکا وجود داشته باشد عامل حفظ منافع ملی و مانعی برای درگیری بین ایران و آمریکا است. این تفکر به چند دلیل اشتباه است. نخست غیر از اینکه گشودن میدان جدیدی از نبرد مقبولیتی نزد افکار عمومی آمریکایی ها ندارد، آمریکایی ها اساسا توان وارد کردن ضربه اول بدون تصور دریافت ضربه دوم از ایران را ندارند، بنابراین تقریبا به لحاظ آماری مشخص است که وارد منازعه نظامی با ایران نخواهند شد. دوم قائلان به این تفکر خط ارتباطی به دوران باراک اوباما اشاره می کنند، در حالی که علت اینکه باراک اوباما اصرار داشت با ایران خط تعاملی برقرار کند، این بود که او دنبال تقویت جریان غرب گرا در کشور بود. ترامپ اصالتاً اعتقادی به این مباحث در حوزهی سیاستورزی ندارد.
آمریکاییها تلاش میکنند همان فضایی را که در سال ۲۰۱۲ علیه ایران به وجود آوردهاند، مجدداً تکرار کنند. آنها تلاش دارند تا تحریمهای خود علیه ایران را با توجه به مسائل منطقهای و موشکی پیگیری کنند. همانطور که در نشست خبری وزیر خارجهی عربستان با تیلرسون نیز بهوضوح بیان شد، مسئلهی اساسی این دو تحریم ایران بهواسطهی نقش منطقهای این کشور است. در این فضا هرگونه امتیاز دادن به طرف مقابل که اتفاقاً تلاش دارد فضای محیط منطقهای و بینالمللی را در آستانهی امتیاز گرفتن نیز قرار دهد، اشتباهی استراتژیک تلقی میشود و نشاندهندهی فهم نادقیق از معادلات و مناسبات بینالمللی و منطقهای است. عقبنشینی از اصول ، منافع و امنیت ملی در اینجا بهمعنی تعطیلی امنیت ملی است.[۲]
۷٫ وضعیت ایران در منطقه غرب آسیا به پیچیده ترین حالت رسیده، اینک وقت امتیاز دادن نیست: نگاهی به نقشه جغرافیایی غرب آسیا و شمال آفریقا نشان دهنده تغییرات عمده و وضعیتی است که نزدیک به ۱۰۰ سال است به این آشفتگی نبوده است. با این تفاوت که در این وضعیت نیرو و بازیگر تعیین کننده نه از ساختار نظامی بین الملل، بلکه توسط ایران است. ایران است که توان تکوین تغییرات در ژئوپلیتیک منطقه ای متناسب با علائق خود را دارد. در این وضعیت هر گونه اشتباه از ناحیه ایران، دقیقا طرف مقابل را در موضع برتر قرار می دهد. ترامپ دقیقا منتظر یک خطا در جمهوری اسلامی است تا بهواسطهی آن خطا، آیندهی نقش منطقهای جمهوری اسلامی را متأثر سازد. اظهار گزارههایی شبیه به مذاکره برای نقش منطقهای ایران یا آنچه پیشتر برجام دو، روح برجام و الگویی برای برجام های دیگر در سطح منطقه ای و بین المللی گفته شده است، دقیقاً حرکت کردن در مسیری است که پیشتر آمریکاییها جادهی آن را هموار کردهاند یا بهسرعت در حال هموار کردن آن هستند.
پی نوشت:
[۱] http://www.usatoday.com/story/news/2016/04/01/barack-obama-nuclear-security-summit/82489898/
[۲] borhan.ir/NSite/FullStory/?Id=9892
انتهای متن/