true
به گزارش چغادک نیوز، به نقل از روزنامه جوان، سیام شهریورماه امسال مأموران پلیس پایتخت از درگیری خونین در میدان نوبنیاد باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان داد در جریان درگیری مردی به نام محمد با اصابت ضربه چاقو به پهلویش کشته شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، ضارب که مردی جوان بود و به همراه همسرش در محل حضور داشت بازداشت شد.
متهم ۳۰ ساله که مهیار نام داشت در شرح ماجرا گفت: «چهار سال قبل با همسرم نازی آشنا شدم. آن زمان شرایط ازدواج نداشتم به همین خاطر چند سالی صبر کردم تا اینکه دو سال قبل به خواستگاری نازی رفتم و با هم عقد کردیم. دو سال هم نامزد بودیم و تیرماه امسال ازدواج کردیم.»
متهم ادامه داد: «نازی در یک رستوران مشغول کار بود. دو ماه از ازدواج ما گذشت تا اینکه متوجه شدم او با مدیر رستوران رابطه پنهانی دارد، حتی با هم یک سفر هم به شمال رفته بودند. در این رابطه با او صحبت کردم، اما همسرم مدعی بود این رابطه کاری است. وقتی پیامکها و عکسهای شمال او و محمد را نشانش دادم عذرخواهی کرد و به خانه پدرش رفتیم. او در حضور خانوادهاش قول داد در زندگی مشترک دروغ نگوید و هیچ رابطهای با محمد نداشته باشد.»
متهم ادامه داد: «این گذشت تا روز حادثه. آن روز از سر کار به خانه برگشتم که متوجه شدم محمد با همسرم به صورت تصویری در حال صحبت است. محمد با حرفهایش همسرم را فریب میداد و میگفت «بدون تو چطور زندگی کنم و چرا اصرار داری رابطهمان را قطع کنیم و…» همسرم تا مرا دید تماسش را قطع کرد و منکر صحبت با محمد شد. گوشی را از دستش گرفتم و از او خواستم با محمد تماس بگیرد و قرار ملاقات بگذارد. او قبول کرد و قرار شد به میدان نوبنیاد برویم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «وقتی به محل قرار رفتیم محمد را دیدم و با او شروع به صحبت کردم. گفتم شما چه نسبتی با همسرم دارید که گفت «ما همکاریم». بعد از این جواب پیامکها و تماسهایش را نشانش دادم. همین بهانه درگیری شد و در آن درگیری با چاقویی که همراه داشتم یک ضربه به پهلویش زدم. وقتی او را خونین روی زمین دیدم از ترس فرار کردم. ساعتی بعد به همسرم زنگ زدم که همسرم با گریه گفت محمد فوت کرده و مأموران پلیس در محل هستند. همان موقع به محل حادثه برگشتم و خودم را تسلیم مأموران کردم.»
با اقرارهای مرد جوان، همسر او نیز مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح گفت: «من و شوهرم قبل از ازدواج همکار بودیم. او پسر سربه زیر و خوبی بود. به خاطر همین به او علاقهمند شدم و با او صحبت کردم. آن زمان شرایط ازدواج نداشت تا اینکه دو سال قبل با هم نامزد شدیم. در آن دوران متوجه بعضی از اخلاقهای او مثل اینکه حرف و حرف خودش بود و… شدم. اما با خودم گفتم او تحت فشار است و بعد از ازدواج خوب میشود. بعد از ازدواج اخلاقش خیلیخوب شده بود، اما اصرار داشت دروغ در زندگی نباشد و با هم صادق باشیم. من سعی میکردم به حرف شوهرم گوش کنم و دروغ نگویم تا اینکه پای محمد به زندگیام باز شد.» زن جوان ادامه داد: «محمد به تازگی مدیر رستوران شده بود و به خاطر اینکه من نیروی قدیمی بودم سعی میکردم او را در بعضی کارها راهنمایی کنم. همین باعث شد او به من علاقهمند شود. محمد طوری محبت میکرد که رودربایستی داشتم جوابش را بدهم به همین خاطر فقط سکوت میکردم.»
زن جوان درباره سفرش به شمال با مقتول گفت: «بعد از ازدواج به خاطر قسط و شرایط سخت مالی امکان سفر نداشتیم. محمد وقتی فهمید تا حالا به شمال نرفتهام پیشنهاد داد با یکی از همکاران سابقش به سفر برویم. به شوهرم گفتم با دوستم قصد رفتن به سفر دارم و کاری است. او قبول کرد تا اینکه بعد از برگشت از شمال شوهرم به طور اتفاقی عکسهای محمد را در گوشیام دید.»
زن جوان در آخر گفت: «باور کنید در این مدت مقتول به من ابراز علاقه کرده بود، اما من فقط با او رابطه کاری داشتم و به شوهرم خیانت نکردم. من شوهرم و زندگیام را دوست داشتم.»
با اقرارهای زوج جوان، زن جوان از معاونت در قتل تبرئه و شوهرش به اتهام قتل عمد راهی زندان شد. پرونده نیز بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم در وقت رسیدگی در شعبه دهم دادگاه محاکمه شود.
انتهای پیام/
false
true
false
true