true
به گزارش چغادک نیوز، دهه فجر امسال چهل و دو سالگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری بزرگ مرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینی(ره) است، انقلابی که تمام معادلات بینالمللی را به چالش کشید و حکومتی متفاوت با آنچه مورد قبول اجتماع جهانی بود را پایهریزی کرد، با این حال هنوز و بعد از این همه سال برای برخی این سوال وجود دارد که چرا انقلاب کردیم؟
دکتر علی دارابی پژوهشگر و استاد دانشگاه در نوشتاری کوتاه، پاسخی موجز اما کامل به این سوال داده است؛ او با یادآوری این مسئله که ایران زمان شاه استقلال واقعى نداشت و آمریکا تصیم گیرنده اصلى براى اداره کشور بود مینویسد: سال ١٣٢٠ آمریکا و انگلیس فاتحان جنگ جهانى دوم که ایران را به همراه روسیه اشغال کرده بودند رضاشاه را از سلطنت برکنار و پسرش محمدرضا پهلوى را به قدرت رساندند اما مردم هیچ نقشى در این جابجایی قدرت نداشتند البته خوب است بدانیم ارتش اشغالگر بیگانه هزینه خودشان را ازجیب ملت ایران برداشتند.
وی در ادامه خاطرنشان میکند: درسال ١٣٣٢ آمریکا به همراهى انگلیس تصمیم گرفتند کودتاى ٢٨ مرداد را براى ساقط کردن دولت دکتر مصدق و بازگرداندن شاه که از ایران فرار کرده بود به سلطنت به جاى ما مدل حکومت را مشخص کنند همچنین در سال ۴٠-١٣۴١ آمریکا بود که طرح اصلاحات ارضى موسوم به انقلاب شاه و ملت را که پیامد آن نابودى کشاورزى و دامپرورى ایران و مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها را بدنبال داشت.
این استاد دانشگاه با اشاره به سرکوب آزادىها، خفقان، زندانها و اعدامها در دهه ٣٠-۵٠ در ایران که توسط شاه و با حمایت آمریکا صورت گرفت آورده است: حتى فضاى باز سیاسى در سالهاى ۵۶-۵۷ در ایران در سایه سیاست “حقوق بشر” کارتر و دموکراتهاى کاخ سفید بود که در ایران هم جلوهگر شد اما با هوشیارى امام و مردم این بار بجاى تحکیم پایههاى رژیم سلطنتى انقلاب ۵۷ از درون آن بیرون آمد؛ ایران قبل از انقلاب ۶۰ هزار مستشار نظامى آمریکا بر ارتش و نیروهاى مسلح ایران سلطه داشتند و افسران وفادار شاه از این همه تحقیر به ستوه آمده بودند
دکتر دارابی در بخش پایانی این نوشتار تصریح کرده است: جوانان عزیز نیک بدانید ما چون استقلال واقعى نداشتیم وحکومت پهلوى دست نشانده آمریکا و بیگانگان بود براى “آقایی خودمان، اختیار داشتن براى مدل حکومت و پایان دادن به تحقیر جهانى انقلاب کردیم.
«آزادی و حکومت مردم» دلیلی برای انقلاب اسلامی ۵۷
وی در ادامه و با طرح این گزاره که «ما در سال ۵۷ براى “آزادى و حکومت مردم” انقلاب کردیم» خاطرنشان میکند: ایران قبل از انقلاب پارلمان و حق راى به معناى واقعى نداشت. انتخابات تقلبى، فرمایشى و غیر مردمى بود. فقط یک سند درون حکومتى که بعدا افشاء شد در قالب خاطرات اسدالله علم که سالیان زیادى وزیر، نخست وزیر و بیش از ۱۱ سال وزیر دربار بود کفایت مىکند؛ او مینویسد: «امروز به دربار دیر رسیدم علت آن حضور عدهاى از بستگانم در منزل ما بود که از من میخواستند به مقامات محلى دستور دهم نام آنها از صندوقهاى راى بیرون آید»
دارابی در ادامه تصریح میکند: مردم ایران در دوران قبل از انقلاب از حداقل آزادىهاى بیان، اجتماعات محروم بودند. بجاى آن زندانها پر از جوانان و مبارزان سیاسى بود که خواهان آزادىهاى سیاسى و اجتماعى بودند. هرگونه مطالبه براى فضاى بازسیاسى بشدت توسط ساواک سرکوب مىشد همچنین تلاش گسترده حکومت پهلوى براى از بین بردن عقاید و افکار اسلامى در حدى بود که اگر چندین سال دیگر سلطنت ادامه داشت آثارى از دین و مذهب بر جاى نمانده بود.
این استاد دانشگاه در بخش پایانی نوشتار خود خطاب به جوانان جویای حقیقت امروز مینویسد: ایران کشورى وابسته بود به طوری که روزنامه کیهان آن زمان کاریکاتورى کشیده بود باعنوان “آبگوشت یک غذاى ایران” و با زبان طنز بیان کرده بود که این چه غذاى صد در صد ایرانى است که گوشت آن از نیوزیلند و برزیل، علوفه دام آن از آرژانتین و گندم آن از آمریکا میآید؟ البته این همه ماجرا نبود چرا که در زمینه بهداشت و درمان به قدرى عقب مانده بودیم که پزشک از بنگلادش و هند به ایران مى آمد و بسیارى از شهرها فاقد زیر ساختهاى پزشکى مناسب بودند و روستاها که همین مقدار امکانات را هم نداشتند.
وی ادامه این نوشتار را به شعاری آشنا گره زده و مینویسد: آرمان ما در سال ۵۷ «استقلال، آزادى، مردم سالارى و پاسداشت هویت ملى و فرهنگ ایرانى و اسلامى» بود چرا که میخواستیم خودمان باشیم و دیگران براى ما تصمیم نگیرند ولی سوال این است آیا به همه آنچه میخواستیم رسیدیم؟ در پاسخ باید گفت «خیر» و سوال دیگری که هست اینکه آیا وضع کنونى کشور با آرمانهاى انقلاب ۵۷ همخوانى دارد؟ و باز هم باید گفت «نه» اما وقتی این پرسش مطرح می شود که با این حال آیا کار درستى کردیم که انقلاب کردیم؟ جواب این است که آری، کاری صد در صد درست، بجا و اساسى بود.
دکتر دارابی در توضیح این پاسخ خاطرنشان میکند: ما در بخشهایی نقاط ضعف جدى داریم و در بخشهایی کارهاى بزرگى انجام دادهایم. مثلا ما علیه فساد، تبعیض، رشوه، پارتى بازى، فاصله طبقاتى میان دارا و ندار، بى عدالتى، عدم توجه به محرومان جامعه، ثروتاندوزى و انباشت ثروت در میان درباریان و خاندان سلطنت، بى قانونى و… انقلاب کردیم، ما میدانستیم که چرا شاه و سلطنت را نمىخواهیم و میدانستیم با حاکمیت اسلام و مردم سالارى به وضع موجود «نه» و به تغییر و تحول فردا «آری» میگوییم و در سایه اسلام و اداره کشور بدست مردم بر همه این مفاسد و بدىها غلبه پیدا میکنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما توانستیم خیلى از ناممکنها را ممکن کنیم به کارهاى بزرگ انقلاب براى ایران اشاره کرده و مینویسد: استقلال واقعی و امنیت پایدار، آزادی بیان و حرکت به سوی عدالت اجتماعی، حق رأی، انتخابات آزاد و واقعی و در یک کلمه مردمسالاری دینی و جمهوریت، تبدیل ایران به بازیگری قدرتمند و موثر در معادلات بینالمللی و پیشرفتهای چشمگیر در حوزههای مختلف علمی از جمله نانوفناوری، انرژی هستهای، مسائل دفاعی و امنیتی و زیرساختهای عمرانی و اقتصادی، فرهنگ، هنر، سینما، رادیو و تلویزیون، کتاب و آموزش عالی از جمله این دستاوردها به شمار میروند.
حالا چه باید کرد؟
سوال اساسی این است که با همه این شرایط و مسائل و با جواب به چرایی نهضت اسلامی، حالا چگونه باید آینده انقلاب را بسازیم؟
فریدریش نیچه فیلسوف شهیر آلمانی وقتی که میخواهد درباره آینده بنویسد نکته عمیقی را طرح میکند که «آینده بر زمان حال تأثیر میگذارد» به عبارت دیگر آنچه در آینده روی میدهد، همان چیزی است که در زمان حال به آن میپردازیم.
در کتاب «آیندهپژوهی انقلاب اسلامی؛ بیمها و امیدها» همین مسئله را بازشکافی کردم و پس از بررسی چیستی «آیندهپژوهی» و بازشناسی آن نسبت به «آیندهشناسی» به بازخوانی برخی از نظریات اندیشمندان این حوزه پرداختم و ضرورت آینده پژوهی انقلاب را شرح دادم.
در این کتاب آینده فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی جهان را شرح داده و تاثیر آن بر انقلاب و ایران اسلامی را تشریح کردم و همچنین نقش و سهم رسانهها و فهم مسائل در جهان آینده را به بحث گذاشتم.
این کتاب را فارغ از هیاهوهای کنونی که با مسائل سیاسی درهم آمیخته میبایست مطالعه کرد. افکار دهها صاحب نظر چه از منظر پژوهشهایی که انجام دادند و چه به لحاظ گفتگوهایی که با آنها انجام دادم در این کتاب آمده و به بار علمی آن افزوده و نتایج آن را دقیق تر کرده است. در دورانی که رهبر معظم انقلاب با صدور بیانیهی گام دوم انقلاب اسلامی، نقشهی کلی آینده را ترسیم کردند، باید با هماندیشی، بهترین مسیرها و راهها را بیابیم.
دههی فجر فرصت مغتنمی است تا راه آینده انقلاب را بازشناسی کنیم و همانطور که در مجموعه نوشتههای پیشین چرا انقلاب کردیم؟! گذشته را مورد بررسی و نقد قرار دادم، حال باید دربارهی چگونه آینده انقلاب را بسازیم؟! مطالعه و گفتوگو کنیم و این یگانه راه ساختن آینده است و یقینا آینده به آنچه اکنون انجام میدهیم بستگی دارد.
در کتاب «آینده پژوهى انقلاب اسلامى؛ بیم ها و امیدها» تالیف اینجانب که توسط موسسه امیرکبیر منتشر شده، تلاش کردهام درباره علل و چرایی انقلاب اسلامى، دستاوردها و چالشهاى آن با رویکرد آیندهپژوهى چشمانداز انقلاب اسلامى و تحولات جهانى در ۴٠ سال آینده مطالبی را بیان کنم./فارس
false
true
false
true