×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  چهارشنبه - ۷ آذر - ۱۴۰۳  
false
true
جشنواره «شهید غنی پور» ثابت کرد ادبیات مردمی ما در انحصار جریان خاصی نیست

به گزارش چغادک نیوز، مهدی کرد فیروزجایی اهل ارتفاعات منطقه البرز میانی از توابع شهرستان بابل است. او می‌گوید: ‌در سال ۵۸ در منطقه جنگلی فیروزجای سیار و مرد مرتع پیت سرا به دنیا آمدم، الآن هم طلبه و ساکن قم هستم، تابه‌حال پنج رمان از من منتشر شده، «گرگ‌های تیمور قلعه» را نشر سروش منتشر کرد، «به هم رسیدن در میانسی» و «دارم می‌رسم جان جان» را نشر شهرستان ادب منتشر کرد و کتاب «افعی کشی» که بزرگ‌سال است را نشر کتابستان و نیز «ملداش» را هم که بزرگ‌سال است نشر معارف منتشر کرد. تابه‌حال هم برگزیده داستان انقلاب، داستان اشراق و طلوع خرداد شده‌ام.

کتاب «به هم رسیدن در میانسی» مهدی کرد فیروزجایی در بخش رمان نوجوان هفتمین جشنواره داستان انقلاب توانست رتبه دوم جایزه زنده‌یاد امیرحسین فردی را به دست بیاورد. کتاب «دارم می‌رسم جان جان» این نویسنده در بیستمین جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور و در بخش رمان نوجوان، نامزد انتخاب کتاب‌های برتر این حوزه شده است که به همین بهانه گفت‌وگویی با وی داشتیم.

* همان‌گونه که اطلاع دارید مراسم پایانی نوزدهمین و بیستمین جشنواره ادبی شهید حبیب غنی پور، در روز دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ به‌طور مجازی برگزار خواهد شد. این جشنواره تا چه حد توانسته در معرفی آثار ناب و خواندنی حوزه ادبیات، به خصوص ادبیات حوزه نوجوان که شما هم در آن زمینه خلاقانه و مؤثر قلم می‌زنید، موفق باشد؟

جشنواره علاوه بر اینکه رسالت تقدیر از نویسنده و اثر فاخر را بر عهده دارد و به آن‌ها انگیزه می‌دهد که بهتر از قبل کار کنند و نیز به جوان‌ترها و آنان که جویای جایگاه مناسب در ادبیات هستند هم انگیزه تلاش می‌دهد. البته این معرفی نویسنده و اثر و تقدیر از او در جشنواره شهید غنی پور که در محدوده نخبگانی باقی مانده است، باید فراتر از این برود؛ بالاخره ادبیات برای عموم مردم تولید می‌شود، وقتی جشنواره‌ای مثل حبیب غنی پور که یک کتاب را معرفی می‌کند، نامزد می‌کند با برمی‌گزیند، باید نگاه‌های جامعه همسو با خود را معطوف به این کتاب سازد. خواستگاه این جایزه مسجد است، مسجد نهادی مردمی و مذهبی است، این جایزه باید به جایگاهی برسد که قشر مذهبی جامعه منتظر باشند که مثلاً امسال جایزه شهید غنی پور چه کتابی را شایسته می‌داند که بروند و تهیه‌اش کنند. یعنی حداقل هر مسجد چند نسخه از این کتاب‌ها را باید تهیه کنند، این جایزه و جشنواره الآن واقعاً خوب است، جایگاه خوبی دارد و نویسنده‌ها دوستش دارند. منتها این اتفاق هم باید بیفتد که مثلاً فلان رمان، که موردتوجه این مسجد و برنامه ادبی‌اش بوده، مساجد دیگر هم از آن تأثیر بگیرند.

بالاخره دست اندر کارن اهدای این جایزه ثابت کردند که متخصص ادبیات مفید هستند این باید به گوش مردم برسد و آن‌ها هم باید اعتماد کنند. البته این وظیفه بقیه نهادهاست که به میدان بیایند و این نقطه­ی البته نه‌چندان آرمانی را محقق کنند. بچه‌های مسجد گام اول را خوب برداشتند و موفق هم بودند.

* کتاب «دارم می‌رسم جان جان» شما در بخش رمان نوجوان بیستمین دوره این جشنواره نامزد معرفی آثار برتر شده‌اند، لطفاً کمی در خصوص این اثر توضیح دهید.

این کتاب سومین رمان نوجوانم است، باید از دوستان انتشارات شهرستان ادب به‌خصوص آقای علی‌اصغر عزتی پاک تشکر کنم که این کتاب را به سرانجام رساند از استاد حمید شاه‌آبادی هم تشکر ویژه دارم که در فرایند نگارش این اثر کمکم کرد.

*با توجه به این‌که این جشنواره، خصوصی و مردمی هست از نگاه شما چه‌کار کرد خاصی در حوزه ادبیات داشته و دارد؟

 در خصوص این موضوع باید عرض کنم که جریان حاکم بر ادبیات در کشورمان، یک جریان روشنفکری بوده است، اما بعد از انقلاب فرصت‌هایی برای جریان مذهبی و عمدتاً انقلابی به وجود آمد که اتفاقات بسیار خوبی هم در این زمینه با محوریت محافلی که در فضاهایی مثل حوزه هنری یا… شکل گرفت رقم خورد. کاری که دست آوردهای خوبی هم داشته و آثار فاخری هم تولیدشده بود، منتها جریان روشنفکری هیچ‌وقت این اتفاقات را به رسمیت نمی‌شناخت و نشناخت و از سر پدرخواندگی فقط خود را نماینده مردمی جریان ادبی می‌دانست.

هرچند موافقانش از گرفتن جایزه‌های چرب و نرم دولتی ابایی نداشته و ندارند، منتها هر جا هر اتفاق ادبی می‌افتاد و آن‌ها ذی‌نفع نبودند آن اتفاق را به رسمیت نمی‌شناختند. در این میان جریان ارزشی، مذهبی و انقلابی همیشه از طرف آن‌ها با برچسبی به نام حکومتی بودن مواجه می‌شدند، هرچند (عرض کردم) هر جا اگر چیزی را می‌توانستند از حکومت دریافت هم می‌کردند منتها… منتها همه حقیقت ماجرا این نبود، برای نمونه اتفاقی از همان ابتدای انقلاب رقم خورد به نام حلقه‌های داستانی مسجد جوادالائمه (ع) که کاملاً مردمی و خودجوش بود، این اتفاق که از متن مردم شکل گرفت، نویسندگانی را تربیت و تحویل جامعه داد که تأثیرگذار بودند و بعدها جشنواره‌ای متبرک به نام یکی از همین نیروها تحت عنوان جایزه شهید حبیب غنی پور شکل گرفت که ما امروز درباره‌اش حرف می‌زنیم و بخش قابل‌توجهی از اتفاق ادبی ارزشی، مذهبی و انقلابی کاملاً مردمی بوده و هست.

این جشنواره می‌گوید ادبیات مردمی ما مذهبی و ارزشی است و در انحصار فلان جریان نیست، مدعای مردمی بودنش شکل برگزاری، هزینه‌ای که در برگزاری آن صرف می‌شود و نیز رقم جایزه آن است که قابل‌مقایسه با جوایز ادبی دولتی نیست. درصورتی‌که کیفیت و دقتی که در اینجا صورت می‌گیرد نیز کمتر از آن برنامه‌ها نیست، البته شاید در برهه‌هایی حمایت‌هایی از جاهایی شده باشد و شاید هم نشده باشد، منتها ظاهراً برگزارکننده‌ها امیدی به حمایت‌ها نداشتند و همه کارهایشان مسجدی بوده که این بزرگ‌ترین ویژگی این جشنواره است.

جا دارد از زنده یاد امیرحسین فردی یادی کنیم که بنیان‌گذار این جریان بود و این عمل صالح را از خود باقی گذاشتند ان‌شاءالله همه ما به‌نوعی مثل ایشان مؤثر باشیم و باقیات ‌صالحاتی داشته باشیم./فارس

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false