- 18 تیر 1400
- صفحه اصلی چغادک نیوز , فرهنگی
- کد خبر 89339
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
false
false
true
true
true
سایز متن /
true
به گزارش چغادک نیوز به نقل از ایسنا: جنوبیها آدمهای راحت و منعطفی هستند. ذات زیست کنار دریا و تعامل با جهان بدون مرز، آنها را به جای ثروت اندوزی، به سمت لذت از آنِ زندگی برده. همین است که از میان تمام شاعران نامدار کشور، بوشهر پایتخت “خیاممسلکان” جهان میشود.
برای مردمی که عمرشان را پای مادیات تلف نمیکنند، تعالی روح و اندیشه اولویتدار میشود. نشانیاش را هم باید در سالنهای کنسرت یا پلاتوهای تئاتر جستوجو کنی. تا قبل از سر رسیدن این ویروس ناکجاآبادی، همیشه پشت درِ پلاتوهای تئاتر بوشهر، صفی برای خرید بلیت و تماشای یک اجرا از گروههای متعدد تئاتری این شهر را میدیدی. اما این جانیِ میکروسکوپی دشمن اصلی تئاتر بود.
اهالی تماشاخانه، از کارگردان و بازیگر تا تماشاچیاش میدانند حقیقت تئاتر به این است که صدای سیلی خوردن بازیگر توی گوش آخرین نفر روی سکوها بپیچد و دردش را در گونهاش احساس کند. ذات تئاتر به”نفس در نفس” بودن بازیگر و تماشاچی است. اما کرونا نفس تئاتر را گرفت.
هنرمندان تئاتر چقدر باید منتظر اجازه برای اجرا میماندند؟ راهکار این بود که در این ماههای زرد و نارنجی و قرمز باید قید هنر را میزدند یا فکر دیگری میکردند. “سهیل عرب” جوان دهه هفتادی بوشهری که حدود یک دهه خاک صحنهی تئاتر را خورده بود، هنرش را برداشت و در دنیای سینما به کار بست تا به غمهای دنیا بگوید: “هنر ابزاری برای بهتر زیستن است.”
به مناسبت راهیابی اولین فیلم این بازیگر و کارگردان جوان به جشنواره بین المللی lift-off، پای صحبتهای او نشستهایم تا از تجربیات یک تئاتری سینماگر بیشتر بدانیم.
نقطه آغاز فیلمسازی شما از چه زمانی بود ؟
از آنجا که سالها است به عنوان مدیر داخلی یک آموزشگاه آزاد سینمایی مشغول به کار هستم، این سمت باعث شده در اکران فیلمها و جلسات تحلیل و نقد فیلم برای هنرجویان و همچنین کلاس های فیلمسازی و بازیگری حضور مستمر داشته باشم. بنابراین در طول همه این سالها، این فکر که در زمینه تولید یک فیلم کوتاه تجربه ای داشته باشم همیشه همراه من بوده. با تولید فیلم کوتاه “قفس” شرایطی فراهم شد تا بتوانم اندوخته ذهنی و علمی که در این سال ها به دست آورده بودم را به کار گیرم و به نوعی اولین تجربه فیلمسازیام را رقم بزنم.
در فیلمسازی به دنبال چه بودید که در تئاتر پیدا نمیشد ؟
شرایط خاصی که شیوع ویروس کرونا در کشور به وجود آورد، عواقب جبران ناپذیری را گریبانگیر هنر تئاتر کرد. آثار تولیدی تئاتر امکان اجرا برای عموم را نداشتند و تمرینات مستمر گروههای نمایشی هم ریسک پذیر بود. بنابراین پس از ماه ها انتظار برای بهبود شرایط وقتی به این نتیجه رسیدیم که مدیریت درستی در این زمینه وجود ندارد و این بلاتکلیفی ها همچنان ادامه دارد، فرصت را برای تولید فیلم کوتاه که در مدت زمان کمتر و با تعداد نفرات کمتری قابل تولید بود مناسب دیدم.
نقطه اتصال تئاتر و فیلم کوتاه برای شما کجاست ؟
اندیشه ! به نظر من فیلمساز در فیلمی که میسازد یا کارگردان تئاتر به عنوان صاحب یک اثر نمایشی حامل یک اندیشه است. تئاتر یا فیلم در واقع یک مدیوم برای ارائه آن اندیشه است .
جرقه ساختن فیلم اخیرتان (قفس) از کجا شکل گرفت ؟
جرقه ساخت فیلم کوتاه ” قفس” از روزی در ذهنم شکل گرفت که استاد نویسندگی آموزشگاه (خانم شیما جوادپور) داستان کوتاه قفس را برای هنرجویان نویسندگی در کلاس خواندند و من بهطور اتفاقی داستان را شنیدم و از همانجا ایده ساخت این فیلم در ذهنم شکل گرفت .
این فیلم حاصل تلاش جمعی از هنرمندان است که از مراحل پیش تولید تا حضور در جشنواره متحمل زحمات زیادی شدند. از جمله خانم “شیما جواد پور” مدیرتولید، “علی حاجی پور” فیلمبردار و تدوینگر، “محدثه خواجه پور” طراح لباس و “زینب کشوریان” منشی صحنه که هر کدام نقش مهمی در تولید این فیلم داشتند.
البته ” قفس” آخرین فیلم من نیست. بعد از ساخت ” قفس” فیلمی به نام ” ماسک سیاه” را کارگردانی کردم. این فیلم درباره کروناست که در کوچه های قدیمی بوشهر، داستان پسرکی ماسک فروش را دنبال می کند .
چرا چوبک و چرا داستان قفس را انتخاب کردید ؟
چوبک در بوشهر متولد شده و او را پدر داستان نویسی نوین ایران می دانند. وقتی چند اثر دیگرش را مطالعه کردم تا دنیای ذهنیاش را بیشتر بشناسم، متوجه شدم که او در پس آثارش بسیار زنده است. یک جنوبی که انگار تمام دریا، درختان نخل، گلابریشم و کُنار را در شرجی و گرمای بوشهر نفس کشیده است. قبل از آن در تئاتر چندین اثر از استاد بهرام بیضایی را تحلیل و اجرا کرده بودیم. آنجا متوجه شدم که آثار بعضی نویسندگان تاریخ مصرف ندارد و به نوعی جهانشمول است. به نظر من نوشتههای صادق چوبک هم از این دسته آثارند که در زمان و مکان خاصی محصور نمیشوند و در روح زمان جاری هستند.
این ویژگی ها باعث شد تا بیشتر مطمئن شوم که داستان کوتاه قفس، برای یک برداشت آزاد جهت تولید فیلم کوتاه انتخاب مناسبی است.
از طرف دیگر به نظرم آمد داستان مرغ و خروس ها، به نوعی تمثیلی از زندگی انسان امروز است. انسانی که به شدت سرگرم روزمرگیهای زندگیست و غافل از اینکه پنجه سیاه مرگ، هر لحظه ممکن است گلوی او را بگیرد و او را از قفسی که بیشتر شبیه به این دنیاست بیرون بکشد .
رویکرد منتقدانه چوبک در این داستان چقدر در فیلم شما جاری است و چقدر با شرایط امروز ما انطباق دارد ؟
سعی کردم بیشتر برشی از آن زندگی قفسی را نشان دهم و مخاطب را سر دو راهی انتخاب بین خوب و بد نگذارم. فیلم در عین سادگی، تفکری عمیق به همراه دارد. تلاش شد در فیلمی که می سازم این نوع نگاه بیشتر جاری باشد .
لباس ناتورالیسم خیلی سخت به تن سینما می نشیند . چطور این مسئله را حل کردید ؟
از آنجایی که این سبکها، بیشتر از ادبیات یا هنرهای دیگری وارد سینما می شوند، بسیاری این نظر را دارند که این مکاتب هیچگاه آنطور که باید نتوانستهاند در سینما موفق باشند یا به نوعی حق مطلب را ادا کنند. ولی از نظر من نوع نگاه فیلمساز بسیار تعیین کننده است و می تواند کمک کند تا جان و روح اثر را به مخاطب منتقل کند. سینمای ناتورالیسم به مفاهیم زندگی روزمره، مردم عادی و حداقل استفاده از موسیقی و جلوه های خاص بصری در سینما میپردازد تا اثر هر چه بیشتر به زندگی واقعی و روزمره شباهت داشته باشد .
برای مثال نوع نگاه متمایزی که عباس کیارستمی در فیلمهایش داشت. زندگی و مرگ دو روی سکه اغلب آثارش بودند؛ فارغ از ظواهری که هر فیلمسازی به مدد آن می خواهد فیلمش را رنگ و لعاب بهتری بزند. این نوع نگاه از او یک فیلمساز مستقل ساخت که از قضا بیشتر منتقدان سینما، او را فیلساز ناتورالیستی موفقی میدانند.
فیلم قفس به جشنوارهی بین المللی “لیفت-آف” نیز راه پیدا کرد. جایگاه این جشنواره در میان فستیوالهای مختلف فیلم کوتاه کجاست؟
جشنواره لیفت آف در ۷ از جمله بخش فیلم کوتاه بخش برگزار می گردد. هر فیلم باید اولین پروژه فیلم سازی باشد که از سوی یکی از اعضای تیم اصلی تولید (کارگردان یا تهیه کننده ) انجام شده باشد .
فیلم کوتاه برنده رویداد سالانه در استدیوی Pinewood نمایش داده می شود و همچنین فیلم های برنده بخشی از جشنواره فیلم Lift-Off لس آنجلس در استودیو رالی هالیوود در تابستان هستند. فیلمهایی که در رده مربوط به خود برتر عمل میکنند، نامزد پو برای شرکت در جوایز معتبر Lift-Off Season Awards دعوت میشوند، که در پایان فصل Lift-Off به اوج خود میرسد. هدف این جشنواره قرار دادن بستری برای کارگردان های جدید در دنیای فیلمسازی است .
ارسال فیلم به جشنواره های خارجی چه کمکی به فیلمسازان جوان می کند؟ چطور این اتفاق باعث پیشرفت آنها می شود ؟
بر اهالی هنر پوشیده نیست که در سالهای گذشته رویکرد اغلب داورها در جشنوارههای داخلی برای انتخاب آثار، دستخوش حاشیههای فراوان بوده است. این حواشی، نگاه جانبدارانه، تبعیض، نبود شایسته سالاری و … در انتخاب آثار را به همراه داشته است. جشنوارههای داخلی از این نظر موفق عمل نکردهاند و بنابراین هر روز بیشتر از قبل میبینیم که هنرمندان جوان گرایش پیدا میکنند که آثارشان را (که بهطور معمول با دستهای خالی و هیچگونه کمک مالی و تنها با عشق میسازند) به دست افراد بی غرضتری در هر جای دنیا بسپارند. نتیجه آنکه هر ساله شاهد درخشش و موفقیت فیلمسازان ایرانی در عرصه جهانی هستیم.
به ساختن فیلم های بلند داستانی هم فکر می کنید ؟
در حال حاضر، خیر. از نظر من، انسان امروزی به تعبیر پروفسور ناظرزاده کرمانی (استاد پژوهش تئاتر) انسانی متعلق به عصر سرعت است! هرچند فیلم بلند همیشه جایگاه خودش را در سینما داشته و خواهد داشت اما به نظر می رسد امروزه دیدن چنین فیلم هایی از حوصله ” مخاطب عموم ” خارج است .
دنیایی که ما امروزه در آن به سر میبریم به طرز عجیبی و به سرعت خالی از معنا میشود. شاید هنر، به ویژه تئاتر و سینما وسیله مناسبی باشند تا مانعی بر سر راه این شیب تند ایجاد کنند. بنابراین بر این دیدگاه هستم که فیلم های کوتاه بهترین راه برای انتقال مفاهیم بزرگ انسانی در مدت زمان کوتاه است. به طوری که پایان یک فیلم کوتاه ، شروع پیدایش دنیایی در ذهن بیننده است و این شاید تلنگری باشد بر ذهن افرادی که دنیا را با افکار و اعمالشان جای ناامنی برای زیستن کردهاند.
ایدهآل شما برای فیلمسازی چیست؟ چه شرایطی را ایدهآل میدانید؟
وقتی به صنعت سینمای امروز دنیا و چگونگی فیلمسازی در اروپا و به طور کلی کشورهای موفق در این زمینه توجه میکنیم شاهد آن هستیم که کمپانیهای بزرگ و موفق فیلمسازی همیشه شرایطی فراهم کرده اند تا استعدادهای درخشان ظهور پیدا کنند. این اتفاق در هر جای دنیا باعث افتخارآفرینی برای هر ملتی است. آرزومندم روزی شاهد این شرایط در کشور خودمان باشیم.
انتهای پیام
false
true
false
true