محمدمهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به این مناسبت طی یادداشتی نوشت:
آتش زدن یک شهروند مسلمان انگلیسی در بیرمنگام پس از خروج وی از مسجد، بار دیگر عمق اسلامستیزی سیستماتیک در این کشور را به اثبات رساند. فرد مهاجرستیزی که اکنون توسط پلیس انگلیس بازداشت شده است، ماه گذشته نیز در لندن به دلیل حادثه مشابهی دستگیر شده بود! در آن حادثه نیز فرد دستگیرشده، با پاشیدن بنزین بر روی یک فرد کهنسال مسلمان، اقدام به آتش زدن وی کرد.سؤال اصلی اینجاست که آیا به صورت کلی ساختار امنیتی و قضایی انگلیس در برابر این جرایم مشهود ( آتش زدن به قصد قتل دیگران) بیتفاوت است یا خود زمینهساز این حملات است. آیا اگر مخاطب این حمله، یک شهروند غیرمسلمان انگلیسی بود، شاهد آزادی متهم پس از چند روز حضور در بازداشتگاه پلیس بودیم یا سرنوشت دیگری در انتظار آن بود؟!
آنچه امروز در انگلیس و برخی کشورهای اروپایی دیگر از آن سخن میگوییم، “اسلام ستیزی سیستماتیک” نام دارد. در این روند، پلیس ومحافل امنیتی انگلیس مسیر ارتکاب جرایم نژادپرستانه و اسلام ستیزانه را در این کشور باز گذاشتهاند، تا حدی که حتی اقدام به قتل مسلمانان نیز در این کشور ریسک و هزینه پایینی دارد!
دو کشور آلمان و فرانسه نیزوضعیتی بهتر از انگلیس ندارند! آمار منتشر شده رسمی در این دو کشور نشان میدهد که میزان حملات اسلامستیزانه علیه مهاجرین و پناهجویان در سال ۲۰۲۲ میلادی( سال میلادی گذشته) بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال ۲۰۲۱ میلادی افزایش یافته و اسلامستیزان، اکنون با صراحت و وقاحت بیشتری به مقدسات دین مبین اسلام توهین کرده، پیروان آخرین دین آسمانی را هدف انواع هجمهها و آزارهای لسانی و فیزیکی خود قرار میدهند. سیاستمداران و نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی تا چندی پیش، مدعی بودند این موارد مصداق بارز “آزادی بیان” در غرب محسوب میشود، اما اکنون دامنه این آزادی ادعایی ودروغین تا آتش زدن مسلمانان در قلب شهرهای اروپایی پیش رفته است!
امروز نه تنها شاهد خشونت مستقیم پلیس در برخی کشورهای اروپایی علیه مسلمانان هستیم، بلکه نژادپرستان نیز در سایه حمایتهای مستمر نهادهای پنهان و آشکار قدرت در غرب بدترین جرایم را علیه مسلمانان مرتکب میشوند! در این میان، فقدان پاسخگویی پلیس و نهادهای قضایی بیش از پیش به چشم میخورد! با گذشت چند روز از واقعه تلخ آتش زدن یک مسلمان در بیرمنگام، پلیس انگلیس به این سؤال حداقلی پاسخ نداده است که چرا فرد متهم، با وجود اقدام مشابهی که ماهها قبل صورت داده به راحتی مشغول رفت و آمد در بیرمنگام بوده و به لحاظ روانی، تا این حد آسوده و به دور از نگرانی نسبت به برخورد پلیس، اقدام دوبارهای را علیه جان یک مسلمان بیگناه صورت داده است؟!
اسلامهراسی سیستماتیک در غرب مدتهاست در قالب یک سیاست امنیتی وفرهنگی نهان و عیان وجود داشته است، اما اکنون شاهد نمادهای آشکارتری از آن، در قلب اروپا هستیم که جان و سلامت مسلمانان را تهدید میکند. آیا زمان آن نرسیده است که سازمانهای بینالمللی نسبت به این رویکرد ضد بشری که مغایر با اصول حداقلی مندرج در منشورملل متحد و حق حیات انسانهاست، ورود پیدا کنند؟!
به نظر میرسد افکار عمومی جهان از تکرار استانداردهای دوگانه در خصوص آزادی، حقوق بشر و … کرخت شده و از خود نمیپرسد، چرا در یک جا خشونت مجاز و در جای دیگر حرام است؟ چرا درجایی، جانها عزیز است و در جای دیگر، ذلیل؟ چرا در یک جا رعایت حقوق اقلیتها واجب است و در جای دیگر مباح؟ چرا باید برخی دولتها پاسخگو باشند و برخی دولتها بینیاز از پاسخ؟ رسانههای آزاد اندیش، کجای این معادلات ایستادهاند؟