- 26 شهریور 1396
- يادداشت ها
- کد خبر 37114
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
اشاره
به گزارش چغادک نیوز به نقل از فارس: تاریخ رسالت پیامبران و دوران امامان معصوم(ع) نشان میدهد شیوه همه آنها برپایه مبارزه با استکبار، عدالتخواهی و ظلمستیزی بیوقفه قرار گرفته است. پیامبران الاهی پس از ابلاغ رسالت خویش، همواره با مقاومتها و ایجاد موانعی از ناحیه مستکبران روبهرو شدهاند. بررسی آیات قرآن کریم نشان میدهد که شیوه برخورد ایشان با مستکبران، پس از مراحل ابلاغ رسالت و اقامه دلیل و برهان، شامل ورود به مرحله مقاومت و مبارزه طولانی با آنان بوده است. این مبارزه بهویژه پس از ظهور اسلام و دوران حضور ائمه اطهار(ع) با شدت و دقت بیشتری تداوم یافته است.
خط استکبارستیزی در سیره معصومین(ع)
مقدمه
استکبار در فرهنگ سیاسی اسلام، نماد سلطهگری، استعمار و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسط اقلیت ظالم بر خیل عظیم تودههای مستضعف و محروم است. این پدیده امروزه به مشکل اساسی در سطح جهانی تبدیل شده است؛ دنیای کنونی گرفتار مبارزهای دوجانبه و پرمرارت شده است: در یکسوی میدان این مبارزه، قدرتمندان مستکبر و در سوی دیگر، ملتهای ستمدیده و مستضعف جهان قرار گرفتهاند.
مستکبران با تکیه بر قدرت نامشروع خویش انواع ستمها را ضد ملتهای ستمدیده روا داشته و دنیا را از جور خویش آکنده ساختهاند. امروز مصداق همان روزی است که امیرمؤمنان علی(ع) درباره آن فرمودند: در این روز مستکبران پیمانها را شکسته و هر خانه و کاشانهای را از ظلم و جور آکنده ساختهاند: «…وَ لَا عَقْداً إِلَّا حَلُّوهُ وَ حَتَّى لَا یَبْقَى بَیْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ»؛ «…و پیمانى را رها ننمایند مگر بشکنند، و خانه اى از گل و خیمه اى از پشم نماند مگر اینکه ستمشان وارد آن شود، و فسادشان آن خانه را فرا گیرد، و بدى رفتارشان اهل آن را پراکنده کند.»۲
اکنون باید پرسید امروز که ستم مستکبران تمام زوایای گیتی را فراگرفته است، تکلیف ملت ما و دیگر ملتهای مسلمان چیست و بهترین شیوههای رویارویی جمهوری اسلامی ایران با استکبار برپایه منش اهل بیت(ع) کدام است؟ بیگمان، مراجعه به سیره اهل بیت(ع) تکلیف امت اسلامی را مبارزه بیامان با ظلم و جور و بیعدالتی مستکبران نشان میدهد. پیشوایان معصوم(ع) در دوران حاکمیت جور، در خط مقدم مبارزهای قرار داشتند که هدف آن اصلاح جامعه و اجرای احکام اسلام و برپاساختن عدالت بود. در این نوشتار ضمن اشاره به اصول اعتقادی و خطمشی سیاسیـالاهی اهل بیت(ع) شیوههای مبارزاتی ایشان را در این جهاد مقدس مورد توجه قرار خواهیم داد.
اصول حاکم بر خطمشی سیاسی در ستیز با استکبار
خطمشی سیاسی ائمه(ع) برگرفته از آموزههای الاهی و قرآنی است. مهمترین اصول حاکم بر این خطمشی سیاسی در رویارویی با استکبار را میتوان در اصول زیر مورد توجه قرار داد:
۱٫ اصل قرآنی “لاتَظلِمونَ وَلاتُظلَمونَ”۳
تاریخ بشر پیوسته شاهد دریافتى سلطهگرانه و جابرانه از مفهوم حکومت بوده است. چه بسیار حاکمانى که مفهوم حکومت را در تئورى و عمل به معناى سیاست مطلقه و بیحد و مرز حاکمان به کار برده اند؛ حکومت اما در اندیشه دینى و سیره سیاسی معصومین(ع) به معناى مدیریت صحیح و مسؤولانه در مسیر هدایت و کمال انسانها همراه با مشارکت فعّال آنان در سرنوشت خویش است. امام علی(ع) در نامه اى به اشعث بن قیس استاندار آذربایجان مى نویسد:
… کارى که بر عهده توست طمعه اى برایت نیست؛ امانتى است بر گردنت و آن که تو را به آن کار نهاده، نگهبانى امانت را به عهدهات نهاده است و تو پاسخگوى آن نسبت به آن که فرادست توست. این حق براى تو نیست که در میان مردمان به استبداد و خودرأیى عمل کنى… در دست تو مالى از مالهاى خداوند عزوجل است و تو آن را خزانهدارى تا آن را به من سپارى، امیدوارم براى تو بدترین والیان نباشم…۴
در این باره، توصیه ایشان به مالک اشتر نیز قابل تأمل است:
… هرگز مگو که من امیر شما هستم، امر مى کنم و باید اطاعت کنید؛ زیرا چنین پندار و برخوردى سبب فساد دل، سستى دین و نزدیکشدن دگرگونى در نعمتهاست… بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر دانى یا در کبر و جبروت همانند او سازى که خدا هر جبارى را خوار و هر خودکامه اى را پست و بىمقدار مى سازد.۵
از اصل قرآنی “لاتَظلِمونَ وَلاتُظلَمونَ”۶ میتوان فهمید همانگونه که ستمکردن ناپسند است، سکوت در برابر ستم نیز پسندیده نیست؛ پس حق ستمدیده است که برای رهایی از ستم ستمگر به مرجعی صالح دادخواهی کند. امیرمؤمنان علی(ع) خطاب به مالک اشتر مینویسد:
برای مراجعهکنندگانی که دارای دردها و حاجتهایی هستند وقتی معیّن کن تا بتوانی شخصاً به نیاز آنان رسیدگی کنی. پس مجلس همگانی و عمومی قرار بده و خود شخصاً در آن مجلس حضور پیدا کن. در آن مجلس برای رضایت حقتعالی که تو را آفریده است تواضع کن و دستور بده ارتشیان و دوستانت که برای محافظت و انتظامات حضور پیدا کردهاند از آن مجلس دور شوند تا اینکه سخنگوی آن جمعیت دردمند با تو بیهیچ ترس و واهمه و لکنتی سخن گوید. من بارها از رسول خدا شنیدم که میفرمود: «امتی که در میان آنها حق ضعیفان از اقویا و زورمندان بدون هیچ ترس و معطلی گرفته نشود هرگز آن امت پاک نخواهد شد».۷
۲٫ مشروعیت نداشتن حاکمیت استکبار
یکی از اصول اعتقادی ائمه اطهار(ع) نامشروع دانستن حاکمیت استکبار است. امام کاظم(ع) در محاجه با هارون درباره فدک که از ایشان خواسته بود حدود فدک را معیّن کند تا به خاندان رسالت بازگرداند، حدود فدک را چنان ترسیم کرد که تمام قلمرو خلافت هارون را دربر میگرفت؛۸ معاویه در صلح تحمیلی با امام حسن(ع) یکی از شروط قرارداد را به گونهای تنظیم کرد که مفهوم آن مشروعیتبخشیدن به حکومت خود بود؛ اما امام این شرط را نپذیرفت زیرا آن حکومت را مشروع نمیدانست؛۹ شاهد دیگر، سخنان امام باقر(ع) درباره عمربنعبدالعزیز است که در تاریخ از او به عنوان یکی از معدود خلفای عادل در دوران حضور ائمه اطهار(ع) یاد میشود، با وجود این، سخن امام باقر(ع) درباره وی نشان میدهد که حاکم غاصب هرچند به عدالت رفتار کند، نامشروع است.۱۰
۳٫ عدالتخواهى
عدالت در سیره سیاسى پیشوایان دین از چنان جایگاهی برخوردار است که امیرمؤمنان على(ع) از آن به عنوان معیار سیاست یاد مى کند.۱۱ رسول خدا پس از فتح مکه و برقرارى حاکمیت اسلام در آن سرزمین با ایراد خطبه اى فرمودند: «اى مردم! آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکى است پس بدانید که نه عربى را بر عجم و نه عجمى را بر عرب و نه سیاهى را بر سفید و نه سفیدى را بر سیاه برترى نیست مگر به تقوا».۱۲
امام علی(ع) در نامه اى به اسودبن قطبه فرماندار حلوان هشدار میدهد توجهش را نسبت به همگان یکسان کند؛ ۱۳از کارگزار دیگر خود مى خواهد حتى در نگاه کردن میان مردم به عدالت رفتار کند تا مبادا بزرگان قوم نسبت به برترى خویش بر ضعفا امیدوار و ناتوانان از عدالت حاکمان ناامید گردند.۱۴ وقتى به امام خبر رسید که یکى از کارگزاران ایشان به ناحق پاره اى امتیازات ویژه برایگروهى خاص در نظر گرفته است، با ارسال نامه اى به وى هشدار داد…۱۵
۴٫ حفظ و تقویت عزتنفس شیعیان
یکی از مهمترین اصول تربیتی پیامبران، عزتبخشیدن به بندگان خداوند بوده است. نفس عزیز هیچگاه تن به خواری در برابر ستمگران و مستکبران نمیسپارد و هرگز داغ ذلت بندگی در برابر غیرخدا را بر پیشانی خود نمینهد. تلاش پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) صرف عزت مسلمانان شد. در مکتب اسلام از هر آنچه زمینهساز ذلت انسان شود، نهی شده است.
پیامبر اکرم(ص) روزی به اصحابش فرمود با من بر این امر بیعت کنید که هیچ چیزی از مردم تقاضا نکنید؛۱۶ امام صادق(ع) نیز فرمود شیعیان ما از مردم چیزی را تقاضا نمیکنند گرچه از گرسنگی بمیرند؛۱۷ و یا امام سجاد(ع) میفرمود: دوست ندارم دارای شتران سرخمو باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظهای تن به ذلت دهم.۱۸ واقعه کربلا یکی از بارزترین جلوههای عزتمندی و ذلتناپذیری است: امام حسین(ع) ضمن ردّ بیعت با یزید، مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت دانست۱۹ و در روز عاشورا فرمود: آگاه باشید این شخص فرومایه (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است، هیهات که ما تن به ذلت دهیم…۲۰
۵٫ وفای به عهد و پیمان
پایبندی به عهد و پیمان همچون شیرازهای است که روابط اجتماعی و سیاسی و… را محکم نگه میدارد؛ خداوند در آیات مختلف آن را از اوصاف مؤمنین۲۱ و از جمله موضوعات مورد سؤال در روز قیامت دانسته است؛۲۲پیشوایان معصوم، بارزترین مصادیق عملکنندگان به پیمان ،حتی با دشمن، بودند و پیروان خود را نیز به آن سفارش میکردند. پیامبر اکرم(ص) پایبند نبودن به پیمان را نشانه بیدینی میخواند؛۲۳ امام رضا(ع) میفرمود: ما خاندانی هستیم که وعدههای خود را قرضی بر گردن خود میدانیم، چنان که رسول خدا(ص) چنین بود…۲۴ بر این اساس هنگامی که صلح تحمیلی بین امام حسن(ع) و معاویه بسته شد، ایشان و برادر بزرگوارشان تا آخر به این قرارداد با نظام جور وفادار ماندند.
۶٫ حفظ اتحاد مسلمین
تاریخ اسلام، آکنده از رخدادهایی است که از به کارگیری سلاح تفرقه و اختلاف ضد مسلمانان به وسیله دشمنان اسلام حکایت دارد. خاندان رسالت همواره با بیماری ویرانگر تفرقه و اختلافافکنی، جنگی بیامان داشتهاند؛ در سیره ائمه(ع) حفظ اتحاد مسلمین برای حفظ اسلام بسیار مهم تلقی میشود؛ تا جایی که امام علی(ع) در این مسیر ۲۵ سال خانهنشینی را به جان خرید و امام حسن مجتبی(ع) با معاویه صلح کرد تا فتنهها و آشوبها در امت اسلامی گسترش نیابد و خسارتهای بیشتری بر دین اسلام تحمیل نشود.
امام حسن(ع) حتی در وصیتنامه خود سفارش فرمود در صورت احتمال بروز اختلاف و درگیری، اصراری برای دفن ایشان کنار قبر رسول خدا(ص) نداشته و آن حضرت را در بقیع دفن کنند.۲۵ آنان همواره پیروان خود را از ورود به مباحث جنجالی و اختلافبرانگیز برحذر میداشتند تا اتحاد جامعه اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی به خطر نیفتد.
۷٫ صبر و پایداری
صبر را مقاومت قلبی و استقامت بدون ضعف و تزلزل معنا کردهاند.۲۶ بنابراین، واژه صبر بهویژه در سیره ائمه(ع) هرگز به معنای تن دادن به ذلت، دست روی دست نهادن و تسلیمشدن در برابر زشتیها نیست. انسان صبور کسی است که مقاوم و شکستناپذیر باشد. در فرهنگ دینی، ارتکاب معاصی و گسترش فساد در جامعه بر اثر نبودن این خصلت است و برای صبر، پاداش الاهی معیّن شده است.۲۷ پیشوایان معصوم(ع) اسوه صبر و استقامت در برابر مشکلات و مصائب بودهاند. پایداری پیامبر اکرم(ص) و یاران آن حضرت در برابر سختترین آزار و شکنجههای جسمانی و روحی مشرکان مکه، از مهمترین عوامل پیشروی سریع اسلام در شبه جزیره عربستان بود.۲۸
آنان سه سال در شعب ابیطالب در بدترین شرایط قرار داشتند؛ امیرمؤمنان علی(ع) در نامهای به معاویه به شرح بخشی از این سختیها و فشارها و صبر و پایداری ایشان پرداخته است.۲۹ امام در شرح صبوری خود در ۲۵سال خانهنشینی، آن را به وضعیت کسی تشبیه میکند که در چشمش خار و خاشاک و در گلویش استخوانی گیر کرده باشد.۳۰ امام حسین(ع) در روز عاشورا آنچنان در سختترین شرایط پایداری کرد که حمیدبنمسلم مینویسد: «سوگند به خدا هرگز مرد گرفتاری مانند امام حسین(ع) را ندیدم که اینگونه فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و در عین حال دلاورتر و استوارتر و قویتر از آن حضرت باشد».۳۱ ایشان در لحظه شهادت نیز در مناجاتش با خدا همچنان از صبر و استقامت سخن میگفت: «صبراً علی قضانک یا رب»؛ «پروردگارا! بر قضای تو صبر میکنم.»۳۲
۸٫ سازشناپذیری و مبارزه با استکبار
سازشناپذیری و مبارزه با حاکمان ستمگر و مستکبر، یکی از اقدامات اساسی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم(ع) به شمار میآید؛ آنان از این طریق افزون بر عملکردن به تکلیف سیاسیـالاهی خویش، شیوههای گوناگون مبارزه را به تودهها نشان میدادند و به آنان آگاهی سیاسی نیز میبخشیدند. پیامبر اکرم(ص) به مدت ۱۳ سال در مکه با مبارزه بیامان در برابر موانع گوناگون، زمینه تأسیس حکومت در مدینه را فراهم ساخت و بعد از ایشان هم هر یک از امامان معصوم(ع) به شیوهای متناسب با زمان خویش تا پای جان در برابر مستکبران زمان مبارزه کرد. پس از قیام و شهادت امام حسین(ع) و خاندان و یارانش، مقاومت سیاسی در جامعه اسلامی به شکل قیامها و نهضتهای خونین ادامه یافت.
در این فترت تاریخی امام سجاد(ع) به صورت مستقیم دخالتی نداشت اما آن حضرت بهواقع محور مبارزه بود. موضع امام چهارم در برابر یزید بن معاویه، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و دیگر حاکمان جور، عدم پذیرش، مقاومت آرام سیاسی و در عین حال حمایت و تأیید غیرآشکار برخی انقلابیون بود. مهمترین شیوه مبارزاتی مورد استفاده امام سجاد(ع) در این دوره، استفاده از سلاح دعا و تبیین دقیقترین اندیشه سیاسی ـ اعتقادی در این قالب بود.
در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مقاومت سیاسی ضد امویان ادامه یافت. خلیفه اموی دریافته بود که منشأ آگاهی و مقاومتهای سیاسی، این دو امام بزرگوار هستند؛ از این رو آن دو را از مدینه به پایتخت حکومت(شام) فراخواند و زندانی کرد.
دوران امام کاظم(ع) تجسم موضعگیریهای سیاسی و درگیریهای سخت و حساس ایشان با حاکمان ستمگر وقت (منصور، مهدی، هادی عباسی و هارونالرشید) بود؛ از این رو حاکمان عباسی آن حضرت را سالیان طولانی به زندان افکندند. آن حضرت در بیرون زندان نیز همواره تحت مراقبت شدید و زیرنظر جاسوسان قرار داشت. امام مدتها در زندان هارون در غل و زنجیر بود و از زندانی به زندان دیگر منتقل شد تا سرانجام به شهادت رسید.
در دوران امام رضا(ع) آن حضرت چهره بارز مقاومت و رهبر سیاسیـدینی امت بود. در این دوره مأمون سعی کرد با طرح فرمان ولیعهدی امام رضا(ع) ایشان را از مدینه به پایتخت فراخواند و عملکرد امام را از نزدیک زیرنظر بگیرد اما این تلاش نیز سرانجامی چون شهادت امام به دنبال نداشت. مأمون با دلجویی ظاهری از امام جواد(ع) و تزویج دخترش “امالفضل” به آن حضرت سعی کرد توجه مردم را به سوی خود بکشاند اما سرانجام آن حضرت نیز پس از مرگ مأمون و به قدرت رسیدن پسرش معتصم عباسی، توسط وی به شهادت رسید.
در دوران امام هادی(ع) ایشان با مقاومت در برابر ستمگران، امت اسلامی را تحت تعلیم و تربیت سیاسی-دینی خویش قرار داد. در این دوره نیز مبارزه با حاکمان مستکبر با دشواریهای فراوان ادامه یافت؛ نظام ستمپیشه عباسی از هیچ جنایتی ضد شیعیان و علویان دریغ نمیکرد. متوکل همت خویش را بر قتل و تبعید و شکنجه علویان قرار داد؛ حقوق آنان را از بیتالمال قطع کرد و مانع ارتباط شیعیان با امام هادی(ع) گردید؛ امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا فراخواند و به اقامت در آنجا مجبور ساخت تا سرانجام آن حضرت هم به شهادت رسید.
پس از شهادت امام هادی(ع) فرزندش امام حسن عسگری(ع) که همراه پدر بزرگوارش به سامرا احضار شده بود، همچون اسلاف بزرگوار خویش بر اثر مقاومت و مبارزه ضد حاکمان وقت به شهادت رسید. بدین ترتیب ائمه به شیوههای مختلف همواره در حال مبارزه با حاکمان مستکبر زمان خود بودند؛ این شیوهها در بخش دوم این نوشتار مورد توجه قرار گرفته است.
شیوههای مبارزاتی در برخورد با استکبار
در جمعبندی کلی میتوان مبارزههای ائمه با حاکمان مستکبر را در دو قالب مبارزاتی قرار داد:
الف) مبارزه مثبت
پیشوایان معصوم به شیوههای گوناگون، امت اسلامی را به مبارزه ضد حاکمان مستکبر زمان فرامیخواندند:
۱ـ اعلام برائت از ستمگران
اعلام برائت از ستم و ستمگران از سوی پیشوایان معصوم به منظور بارورساختن رشد سیاسی امت و در راستای تحرکآفرینی و مبارزه با جمود و رکود در برابر ستم بوده است. در روایات وارده از اهل بیت(ع) که از حکومت و مسؤولیت حاکم اسلامی سخن به میان آمده، به طور آشکار موضع دین در نفی ستم و مقابله با ظلم بیان شده است.۳۳
۲ـ تربیت نیروهای شجاع و مبارز
از روشهای مبارزاتی پیشوایان معصوم، تربیت نیروهای شجاع و مبارز بوده است تا در اوضاع دشوار و درگیریهای طاقتفرسا استوار و ثابتقدم بمانند. مردانی چون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، مالک اشتر، میثم تمار، معلیبنخنیس، زیدبنعلیبنالحسین، یحییبنزید، محمدبنعبدالله(نفسزکیه)، حسینبنعلی(شهید فخ) و… تربیتیافتگان این مکتب هستند که وجودشان سرشار از ایمان و اعتقاد و تبلوری عالی از شجاعت و شهامت بود.
۳- اعتراض و افشاگری
یکی دیگر از شیوههای مبارزه با طاغوت در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، اعتراض و افشاگری آشکار ضد حاکمان مستکبر است. در حیات سیاسی پیشوایان معصوم در دوره حاکمیت جور مصادیق فراوان از این مورد به چشم میخورد؛ از جمله اعتراض: حضرت زهرا(س) به جریان سقیفه و غصب فدک۳۴ و افشاگری در خطبه معروف خویش۳۵؛ انتقاد امام علی(ع) از انتخاب نادرست خلفا۳۶ و عملکرد ایشان۳۷؛ افشاگری امام حسین ضد معاویه۳۸؛ اعتراضها و افشاگریهای امام سجاد در کوفه و شام۳۹ و موارد بیشمار دیگر.
۴ـ مبارزه علمی
از شیوههای مبارزه با حاکمان مستکبر در سیره سیاسی پیشوایان معصوم(ع) پایهگذاری نهضت علمی، فکری و دینی به منظور تقویت بنیه علمی و نگرش اعتقادی امت اسلامی در برابر دشمنان است. ایشان با گستردن بساط علمی در رشتههای مختلف و بیان معارف اسلامی و انجام مناظرههای متعدد علمی با مخالفان، در عمل به مبارزه مستقیم با دستگاه حاکم برخاستند.
۵- وصیتنامههای الاهی سیاسی
یکی از ابعاد مبارزاتی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، مبارزه از طریق نگارش وصیتنامههای سیاسی و الاهی است: وصیت حضرت زهرا(س) در ساعت های پایانی عمر به حضرت علی(ع) خط مبارزاتی آن حضرت علیه خلافت را که بلافاصله پس از رحلت پدر بزرگوارش آغاز شده بود تداوم بخشید. این وصیت دارای جنبههای حقوقی، عاطفی، اجتماعی و سیاسیـمبارزاتی است که چهره واقعی حاکمیت جور را برملا میسازد.۴۰
امام حسین(ع) نیز پیش از حرکت از مدینه، در وصیتنامهای با ترسیم خطوط مبارزه، علت قیام خویش را اصلاح امور امت اسلامی، اقامه امر به معروف و نهی از منکر، و زندهکردن سیره جدش پیامبر(ص) و پدرش علی(ع) معرفی کرد؛۴۱ امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در وصیتی با هدف افشای ظلم دستگاه جور و نشاندادن مظلومیت اهل بیت(ع) بخشی از اموالشان را وقف عزاداری سالیانه در موسم حج و سرزمین منی که محل تجمع خیل کثیری از حجاج بیتالله الحرام است، کردند…۴۲
۶ـ نفوذ به درون نظام استکباری
فرستادن افراد نفوذی در سطوح وزیر و استاندار و یا در پوشش شغلهایی چون معلمی به درون دستگاه جور، یکی از شیوههای مبارزاتی در سیره سیاسی ائمه(ع) برای دفاع از خط تشیع در برابر حاکمان جائر است. از جمله اینان میتوان به علیبنیقطین وزیر دستگاه عباسی، عبدالله نجاشی استاندار اهواز و فارس، حسینبنعبدالله نیشابوری حاکم سیستان، محمدبناسماعیلبنبزیع، یعقوببنداود و جعفربنمحمدبناشعث خزاعی(مربی امین و مأمون) اشاره کرد که طبق دستور و اجازه ائمه به انجام برخی وظایف سیاسی ـ اجتماعی مشغول بوده، خدمات فراوانی به خط تشیع ارائه میکردند.۴۳
امام رضا(ع) درباره محمدبناسماعیلبنبزیع شاگرد امام کاظم و وزیر دستگاه عباسی فرموده است: «برای خدا در دستگاه سلاطین کسی است که خداوند به وسیله او برهان و حجت را بر مردم روشن کرده است و در بلاد، قدرت و امکانات به او داد تا به وسیله او از حریم اولیای خود دفاع و حمایت کند و خداوند به وسیله او امور مسلمانان را اصلاح میکند و مؤمنان را از خطرها به او پناه میدهد.«۴۴
۷ـ ترویج مکتب جهاد و شهادت
یکی از اصول مبارزاتی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم(ع) ترویج اصل جهاد و شهادتطلبی است؛ آنان هم خود پیشگام عرصه جهاد و شهادت بودند و هم امت اسلامی را به قدم نهادن در این راه سفارش میکردند .گرچه بعد از نهضت خونین امام حسین(ع) در هیچ مقطعی از دوران ائمه اطهار(ع) زمینه برای قیام مسلحانه مستقیم علیه حاکمان جائر فراهم نبود، آنان در این رهگذر هیچگاه از تبلیغ ارزش جهاد و شهادت و زنده نگهداشتن روح ایثارگری و شهادتطلبی در امت اسلامی غفلت نورزیدند.
امام سجاد(ع) در روایتی از رسولخدا(ص) قطره خون شهید را از محبوبترین قطرهها نزد خداوند خوانده۴۵ و شیعه راستین را کسی دانسته که در برابر ظلم جهاد کند؛۴۶ امام محمد باقر(ع) همه ارزشها را تا پایان عمر جهان در سایه جهاد و شهادت دانستهاند.۴۷ زنده نگهداشتن نهضت عاشورا توسط ائمه(ع) یکی از روشهای مبارزاتی ایشان با هدف احیای فرهنگ این قیام خونین در میان مسلمین بود.
ب) مبارزه منفی
دومین قالب مبارزاتی در برابر جائران مستکبر در سیره اهل بیت(ع) اتخاذ استراتژی سیاسی مبارزه منفی بود. این مبارزه نیز در اشکال گوناگون قابل تبیین است که به اختصار به چند مورد اشاره میشود:
۱ـ قطع رابطه با نظام استکباری
یکی از بارزترین جلوههای مبارزاتی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، قطع رابطه با دستگاه طاغوت است. آشکارترین دلیل این امر به رسمیت نشناختن این دستگاه از سوی ایشان بود. در اتخاذ این استراتژی، پیشوای معصوم در صورت لزوم ضمن همکاری نکردن با دستگاه جور، به طرفداران خود نیز فرمان میداد که با حاکمان مستکبر قطع رابطه کنند. این استراتژی بهطور عمده از دوران امام سجاد(ع) به بعد یعنی دوره پس از شهادت امام حسین(ع) که فشارها و تهدیدها نسبت به اهل بیت(ع) و پیروان ایشان افزایش یافت، با جدیت بیشتری دنبال شد.
به نوشته مورخان، منصور خلیفه عباسی در نامهای به امام صادق(ع) ضمن شکایت از ایشان به دلیل معاشرت و مصاحبت نکردن با حکومت، خواستار نصیحتی از آن حضرت شد. امام در پاسخ وی چنین نوشت: «نزد تو در کار آخرت چیزی نیست که بدان امیدوار باشیم و تو را در نعمتی نمیبینم که تهنیت بگوییم… آن کسی که در پی دنیاست تو را نصیحت نمیکند و آن کسی که آخرت را بخواهد با تو همنشین نمیشود.»۴۸
۲ـ توصیه به تقیه و رازداری سیاسی
تقیه در فرهنگ سیاسی شیعه، به مفهوم ترک مخاصمه و تعطیل کردن مبارزه و مقاومت در برابر ستمگران نیست؛ بلکه به مفهوم تغییر مبارزه از حالت ظاهری و آشکار به صورت پنهان است تا بهانه به دست دشمنان نیفتد. پیشوایان معصوم برای حفظ مصالح عالی مکتب تشیع، از این روش معقول استفاده و دیگران را هم به پیروی از آن سفارش میکردند؛ امیرمؤمنان علی(ع) در روایتی تقیه را از برترین کارهای مؤمن دانستهاند که در پرتو آن، خود و برادران دینیاش را از گزند مجرمان حفظ میکند.۴۹
از این رو تقیه به مفهوم ناتوانی و تسلیم و عقبنشینی نیست بلکه نوعی رازداری سیاسی-عقیدتی و وسیلهای دفاعی برای ذخیرهسازی نیروها و تغییر شکل مبارزه است؛ چنانکه امام صادق(ع) آن را “سپر و نگهدار مؤمن” دانستهاند.۵۰ از تشبیه تقیه به سپر در این روایت، نقش آن در جایگاه جهاد و مبارزه برجسته میشود؛ زیرا سپر وسیلهای دفاعی است که در میدان جهاد و مبارزه و تقویت مصونیت رزمنده در برابر دشمن به کار میرود نه در حالت صلح و نبودِ مبارزه.
۳-مبارزه در قالب دعا و ندبه
تأمل در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، جلوههای سیاسی ـ مبارزاتی دعا و ندبه را نشان میدهد؛ حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) مکرر کنار مزار شهدای اُحُد بهویژه قبر حضرت حمزه سیدالشهدا حاضر میشد و در آنجا از فراق پدر، بسیار میگریست؛ از برخورد حکومت با این واقعه و اصرار بر پایان دادن به عزاداریهای ایشان معلوم میشود که گریه حضرت زهرا(س) فقط جنبه عاطفی نداشت بلکه نوعی اعتراض سیاسی از راه انقلاب عاطفی ضد ستمگران بود؛ زیرا گریه عاطفی محض، خطری متوجه دستگاه جور نمیساخت تا از امام علی(ع) بخواهند گریهها و عزاداریهای فاطمه(س) را کنترل کند.۵۱
در مجموع، گریه و عزاداری در سیره سیاسی و مبارزاتی پیشوایان معصوم از جایگاه بلندی برخوردار است؛ زیرا ایشان به منظور زنده نگه داشتن یاد و خاطره مبارزات امام حسین(ع) و شهادت مظلومانه آن حضرت و یارانش، سنّت گریه و عزاداری را برای طول تاریخ اسلام پایهریزی کردند و از این طریق راه مبارزه با حاکمان ستمگر و غاصب را برای همیشه احیا کردند. امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) چهل سال برای مصائب پدرش گریست، روزها روزه میگرفت و هنگام افطار و مشاهده غذا اشک میریخت و میفرمود: فرزند رسول خدا(ص) را گرسنه و تشنه به قتل رساندند.«۵۲
ایشان با بهرهبرداری عاطفی و سیاسی از نهضت امام حسین(ع) همواره عواطف مردم را برمیانگیخت و مبارزات شهدای کربلا را در خاطرهها زنده میکرد. قطرات اشک آن حضرت هنگام نوشیدن آب یا مشاهده ذبح گوسفندان و… جلوهای از یک تدبیر سیاسیـ مبارزاتی با ستم و ستمگران است تا نسل جدید، عظمت حادثه را لمس کند و این واقعه به دست فراموشی سپرده نشود.
دعا، یکی دیگر از قالبهای مبارزاتی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم به شمار میآید؛ دعا پیوندی معنوی میان انسان و پروردگار برقرار میسازد و باعث جلای روح و تعالی جان آدمی میشود. با مطالعه دعاهای پیشوایان معصوم همچون دعاهای امام سجاد(ع) آشکار میشود که ایشان با زبان دعا تصویری روشن از جامعه مطلوب اسلامی و وظایف مسلمانان در شؤون مختلف ارائه کرده و راه و روش مسلمانان را در طول تاریخ مشخص ساختهاند. این ادعیه صرفنظر از جنبه راز و نیاز و مناجاتی آنها، به برخی از مسایل سیاسی و اجتماعی نیز اشاراتی دارند که از آن جمله میتوان به ایجاد پیوند عاطفی میان مردم و اهل بیت(ع)، تأکید بر جایگاه اهل بیت(ع) به عنوان رهبر امت اسلامی و برائت از دشمنان اهل بیت(ع) اشاره کرد.۵۳
نتیجهگیری
پژوهش حاضر به بررسی اصول و قواعدی اختصاص یافت که پیشوای معصوم در برابر نظام استکباری به کار میبست. مهمترین و بارزترین اصل در برنامه سیاسی پیشوایان معصوم در دوران حاکمیت جور، اصل سازشناپذیری و مبارزه با نظام جور واستکبار است. اهل بیت(ع) با اعتقاد به مشروعیتنداشتن حاکمیت استکبار در خط مقدم مبارزهای قرار گرفتند که در همه حال از ذلتناپذیری و سازش نکردن با آنان حکایت داشت و تا استقبال از شهادت استمرار مییافت. استراتژی تقیه در این دوران نه به معنای فرار از مبارزه، که خود شیوه و بخشی از مبارزه بیامان ایشان با نظام استکباری است.
مبارزه ایشان از دعا و ندبه تا اعتراض و افشاگری و قطع رابطه با این نظام و در نهایت قیام مسلحانه ضد مستکبران، همه و همه استراتژیهای گوناگون مبارزاتی پیشوایان معصوم با حاکمیت استکبار را شامل میشود. نفوذ به درون نظام حاکم از طریق برخی نفوذیان دوستدار اهل بیت(ع)، نگارش وصیتنامههای سیاسی و بالاخره پایهگذاری نهضت علمی و فقهی، فلسفی و کلامی، جملگی از شیوههای متنوع مبارزاتی خاندان رسالت در دوران حاکمیت استکبار حکایت داشت. آنان بر پایه اصل کلی قیام ضد ستم برای احقاق و حاکمیت حق لحظهای از تلاش و مبارزه باز نایستادند، نظارت و تلاش مدبّرانه در عرصه سیاست و حکومت را رها نساختند و از انتقاد ضد حاکمیت و اعلام مشروعیت نداشتن حاکمان جور خودداری نورزیدند و از این روی سرنوشت خویش را با خط سرخ شهادت رقم زدند.
پینوشتها
۱٫ دانشجوی علوم قرآنی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم.
۲٫ نهجالبلاغه خطبه ۹۸٫
۳٫ بقره،۲۷۹٫
۴٫ نهجالبلاغه، نامه۵٫
۵٫ همان، نامه۵۳٫
۶٫ بقره،۲۷۹٫
۷٫ نهجالبلاغه، نامه۵۳٫
۸٫ تذکرهالخواص، ص۳۵۰٫
۹٫ مناقب آل ابیطالب(ع)، ج ۴، ص ۳۲۰؛ الفتوح، ج ۵، ص ۱۴٫
۱۰٫ از ابوبصیر نقل شده در مجد با حضرت باقر(ع) بودم که عمر بن عبدالعزیز با غلامان خود وارد شد. امام فرمود: این جوان به سلطنت میرسد و چهار سال حکومت میکند و میمیرد. اهل زمین بر او میگیرند و اهل آسمان لعنتش میکنند چون در مجلسی نشسته که حقی در آن نداشته است. اثبات الهداه، ج۵، ص۲۹۲٫
۱۱٫ غررالحکم، ص۷۰۳۱؛ عیونالحکم والمواعظ، ص۴۸۶٫
۱۲٫ الجامع لاحکامالقرآن، ج۱۶، ص۳۴۲؛ تحفالعقول، ص۲۴؛ البیان و التبیان، ج۲، ص۲۴٫
۱۳٫ نهجالبلاغه، نامه۵۹٫
۱۴٫ همان، نامه۲۷٫
۱۵٫ همان، نامه۴۳٫
۱۶٫ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۵۸٫
۱۷٫ همان.
۱۸٫ مستدرک الوسایل، ج۲، ص۴۶۴٫
۱۹٫ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲٫
۲۰٫ تاریخ طبری، ج۶، ص۲۳۵٫
۲۱٫ بقره،۱۷۷؛ مؤمنون،۸٫
۲۲٫ مائده،۱۰؛اسراء،۳۴٫
۲۳٫ بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۶٫
۲۴٫ همان، ص۹۷٫
۲۵٫ انساب الاشراف، ج۳، ص۶۴ـ۶۱؛ ترجمه الامام الحسن (ع)، ص۱۸۵ـ۱۸۴٫
۲۶٫ المنجد، واژه صبر، مجمع البیان، ج۱، ص۹۹٫
۲۷٫ نحل،۹۶؛ انسان،۱۲ و…
۲۸٫ انسابالاشراف، ج۱، ص۱۳۱ به بعد؛ طبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱٫
۲۹٫ نهجالبلاغه، نامه۹٫
۳۰٫ همان، خطبه سوم.
۳۱٫ مقتل الحسین، ص۳۴۵٫
۳۲٫ همان.
۳۳٫ اصول کافی، ج۲، باب الظلم.
۳۴٫ احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۱۹٫
۳۵٫ همان، ص۱۳۱ به بعد.
۳۶٫ نهجالبلاغه ترجمه دکتر شهیدی، خطبه سوم، ص۹-۱۰٫
۳۷٫ انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۵ـ۲۹۴؛ ج۵، ص۲۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۱؛ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج۹، ص۱۵٫
۳۸٫ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۱۸-۱۹٫
۳۹٫ مقتلالحسین(ع)، ص۳۹۳٫
۴۰٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۲؛ احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۴۷٫
۴۱٫ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹٫
۴۲٫ فروع کافی، ج۵، ص۱۱۷؛ منتهیالآمال، ج۲، ص۷۹؛ وسایلالشیعه، ج۱۳، ص۲۹۴٫
۴۳٫ در کتاب وسایلالشیعه، ج۱۲،ص۱۳۹ بابی در این خصوص اختصاص یافته است.
۴۴٫ همان.
۴۵٫ بحارالانوار،ج۷۸، ص۱۵۲؛ اصول کافی، ج۵، ص۵۳، حدیث۳٫
۴۶٫ ینابیعالموده، ص۲۷۶٫
۴۷٫ فروع کافی،ج۵، ص۸٫
۴۸٫ محمد ابوزهره، الامامالصادق(ع)، ص۱۳۹؛ مستدرکالوسایل، ج۲، ص۴۳۸؛ کشفالغمه، ج۲، ص۲۰۹٫
۴۹٫ وسایلالشیعه، ج۱۱، ص۴۷۳٫
۵۰٫ همان، ص۴۷۷؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۲۱٫
۵۱٫ حضرت فاطمه(س) در پاسخ گروهی از جانب حکومت به امام علی(ع) گفته بودند فاطمه یا شب گریه کند یا روز! فرمود: ای اباالحسن! چقدر اندک است ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است زمان پنهان شدن من از جمعشان! سوگند به خدا هرگز سکوت نمیکنم و نه در شب و نه در روز گریههای مداوم را تعطیل نمیکنم تا این که به پدرم رسول خدا(ص) ملحق گردم.(نهجالحیاه، ص۲۷۵)
۵۲٫ الهوف، ص۲۰۹٫
۵۳٫ مسند الامام الهادی(ع)، ص۱۷۸٫
منابع
۱٫ قرآن کریم
۲٫ نهجالبلاغه
۳٫ ابنجوزی، تذکر الخواص، نجف، ۱۳۸۲ق.
۴٫ ابن شهرآشوب، ابوجعفر، مناقب آلابیطالب، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق.
۵٫ ابن اعثم کوفى، احمد، الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
۶٫ القرطبى، ابوعبدالله محمدبناحمد الانصارى، الجامع الاحکام القرآن، تصحیح ابواسحاق ابراهیم اطفیش، دارالکتب المصرى، ۱۳۷۶ق.
۷٫ ابنشعبه حرّانى، ابومحمد الحسنبنعلىبنالحسین، تحفالعقول عن آل الرسول، قم، مکتب البصیرتى، ۱۳۹۴ق.
۸٫ البلاذرى، ابوالحسن احمدبنیحیى، انسابالاشراف، تحقیق محمدباقر محمودى، موسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۴ق.
۹٫ ابنسعد، محمدبنسعد، ترجمه الامام الحسن(ع)، قم، موسسه آل البیت(ع)، ۱۴۱۶ق.
۱۰٫ ابنسعد، ابوعبدالله، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه و النشر، ۱۴۰۵ ق.
۱۱٫ المقرم، عبدالرزاق الموسوی، مقتل الحسین، بیروت، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۹۹ق.
۱۲٫ ابنابیالحدید المعتزلی، عزالدینبنهب الله، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الکتب العربیه، مصر، ۱۳۷۸ق.
۱۳٫ العاملی، محمدبنحسن الحر، وسایلالشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تصحیح و تعلیق: ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
۱۴٫ ابوزهره، محمد، الامام الصادق (ع)، قاهره، دارالفکر العربی، ۱۳۹۹ق.
۱۵٫ اربلی، علیبنعیسی، کشفالغمه، مشهد، آستان قدس رضوی بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۳ش.
۱۶٫ ابنطاووس، علیبنموسی، اللهوف، نجف مکتب الحیدری ، ۱۳۶۹ش.
۱۷٫ جاحظ، ابوعثمان عمروبنبح، البیان و التبیان، تحقیق علی ابوملحم، دارالمکتب الهلال، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۱۸٫ حرّ عاملی، محمدبنحسن، اثبات الهدا ، ترجمه محمد نصراللهی و احمد جنتی، قم، مطبقه العلمی ، بیتا.
۱۹٫ خوانسارى، جمالالدین محمد، شرح غررالحکم، تصحیح محدث ارموى، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ش.
۲۰٫ دشتی، محمد، نهجالحیاه، قم، موسسه تحقیقاتی امیر مؤمنین علی (ع)،۱۳۷۳ش.
۲۱٫ طبرسی، ابوجعفر محمدبنجریر، تاریخالرسل والملوک(تاریخ طبری)، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ۱۹۷۹ق.
۲۲٫ طبرسی، امین الاسلام ابنعلی فضلبنحسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، مکتب المرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق.
۲۳٫ طبرسی، ابومنصور احمدبنعلی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
۲۴٫ علیبنمحمد الواسطی اللیثی عیونالحکم و المواعظ، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ش.
۲۵٫ عزیزالله عطاردی، مسند الامام الهادی(ع)، مشهد، کنگره جهانی امامرضا(ع)، بیتا.
۲۶٫ قمی، شیخعباس، منتهیالامال، انتشارات جاویدان، بیتا.
۲۷٫ قندوزی، شیخسلیمان، ینابیعالمود ، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
۲۸٫ کلینی، محمدبنیعقوب، فروع کافی، قم، قدس، ۱۳۸۸ش.
۲۹٫ کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق.
۳۰٫ لویس معلوف، المنجد فی اللغه، بیروت، المطبع الکاثولیکی ، ۲۰۱۰م.
۳۱٫ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
۳۲٫ نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، تحقیق موسس آل البیت(ع)، احیاء التراث، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۳۳٫ یعقوبی، احمدبنابی یعقوببنجعفر، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶ش
نویسنده:
زهرا ملکزاده
فصلنامه فرهنگ پویا شماره ۳۴
انتهای متن/