- 20 مهر 1396
- يادداشت ها
- کد خبر 38844
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش چغادک نیوز: در مساله برجام و حوزه منازعه راهبردی ایران و آمریکا ، تحولات مهم و پرشتابی در حال وقوع است و دولت آمریکا با رویکرد جدید در راستای اجرای سیاست های راهبردی خود به دنبال افزایش فشار بر ایران است. سخنان ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل، اجرای قانون جدید تحریم ها با عنوان « مهار دشمنان آمریکا از طریق تحریم ها» ( قانون کاتسا) و تشدید فشار بر ایران در حوزه بازرسی ها و در نهایت تجمیع ابزارها برای متوقف کردن ایران در منطقه، بخش های اصلی مسیر جدید فشارها است.
بیست و سوم مهر (۱۵ اکتبر) به احتمال زیاد آقای ترامپ ایران را متهم به نقض برجام می کند اما آمریکا از برجام خارج نمی شود. آیا این تصمیم متاثر از تیم ترامپ است؟ آیا این یک تصمیم آمریکای سیستمی است؟ آیا دموکراتها هم در تصمیم ۱۵ اکتبر دخیل هستند ؟ اگر تحلیل صحیح از زمان شروع مذاکرات هسته ای تا بسته شدن برجام و پایان دوره آقای اوباما داشته باشیم، پاسخ سئوالات فوق را می توان بهتر داد.
برجام دو بعد داشته است ، یک بعد مشهود آن یعنی متن برجام و دوم بعد نامشهود آن روح برجام است. از اینکه متن برجام چگونه بوده ، چقدر منافع ما را تأمین کرده است، هوشیاری بیشتری در زمان تدوین آن می بایست به عمل می آمد یا… صرف نظر می کنیم. اما آنچه مهم است اینکه آمریکا از موضوع برجام به عنوان یک حربه برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند و برای تحقق آن، متکی بر ابعاد نامشهود برجام می باشد. در این راستا می توان به مواضع آقای اوباما مبنی بر عدم پایبندی ایران به روح برجام (ابعاد نامشهود برجام) اشاره کرد که در همان زمان موضوع موشکی ایران نیز مطرح گردید و همچنین مسئله حقوق بشر و مسئله نفوذ منطقه ای ایران از دیگر ابعادی بود که در زمان دولت اوباما به عنوان چارچوب راهبردی آمریکا درمقابله با ایران دنبال می شد.
در دولت فعلی آمریکا نیز همان چارچوب راهبردی البته با ادبیات دیگر و متفاوت دنبال می شود و از نظر آمریکاییها، ایران ابعاد نامشهود برجام را نقض نموده است نه ابعاد مشهود آنرا. بنابراین آمریکا نمی تواند از برجام خارج شود و در این راستا تصمیم ترامپ در قالب یک بازی به ظاهر هوشمندانه مبنی بر اعلام اینکه ایران برجام را نقض نموده، در ۲۳ مهر می تواند باشد و به این بهانه، سرنوشت برجام را به کنگره برای تصمیم گیری آینده به منظور برگشت تحریمها یا تایید پایبندی ایران حواله کند.
بنابراین ، اشتباه است که تصمیم ترامپ را در موضوع برجام یک تصمیم خارج از خواست آمریکا و حتی دموکراتها تلقی نمود بلکه می توان گفت این سناریو در یک بازی بزرگتری طراحی شده است و با وجود مخالفت های داخل آمریکا و اروپا با تصمیم های ترامپ در موضوع برجام، این تصمیم و اقدام احتمالی ترامپ را باید حاصل تصمیم های گرفته شده در فضای هماهنگ مخالفان داخلی دولت ترامپ از جمله دموکراتیها و حتی اروپادانست که در پشت پرده طراحی و قصد اجرای آن را دارند.
عمده اختلافات داخلی آمریکا و اروپا در مقابله با جمهوری اسلامی ایران، بر رویکردها و شیوه اجرای آن می باشد لذا اختلافات راهبردی در این راستا کمتر دیده می شود و این چیزی نبوده که از نگاه تیز بین رهبر معظم انقلاب و ملت ایران دور مانده باشد و قبل از شروع مذاکرات نیز معظم له از ابتدا فرمودند ما به اینها اعتماد نداریم و اخیراً نیز آقای «خوان کول» تاریخ دان معروف آمریکا و استاد دانشگاه واشنگتن گفته است؛ «عهدشکنی ترامپ نشان داد که پیش بینی آیت الله خامنه ای درباره بی نتیجه بودن مذاکره با آمریکا درست بود.»
آنچه در این شرایط الزامی است، اینکه از اتخاذ مواضع انفعالی نسبت به نقص های پی در پی آمریکاییها و بی تفاوتی اروپاییها در خصوص فرجام برجام از سوی مسئولان جمهوری اسلامی می بایست بشدت پرهیزشود. لذا ضمن مطالبه گری حقوقی و سیاسی در اجرای برجام از طریق اعضای گروه ۱+۵، باید اقدامات مقابله ای نسبت به نقض برجامی آمریکا به عنوان سیاست مقاومت هوشمندانه محور عمل جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران، باید با بهره گیری از اجماع و اتفاق نظرملی و مطالبه گری حقوقی و سیاسی در عرصه بین المللی، به دنبال بازی هوشمندانه با هدف « هزینه مند کردن فشار» برای دشمن و « کاهش هزینه مقاومت در داخل» باشد به گونه ای که وضعیتی ایجاد شود تا دشمن مطمئن شود هزینه راهبردی تداوم مسیر فشار برای آن بسیار بیشتر از دستاوردهای این مسیر خواهد بود. اساسا در گذشته هم این چنین بوده است که آمریکا با مشاهده ضعف در اجماع ملی یا زمانی که به این نتیجه می رسید که از طریق فشار از بیرون موجب اختلاف و شکافهای داخلی می گردد، فشارها بر ایران را تا سر حد ممکن تشدید می کرد و هر زمان که وحدت و انسجام داخلی برقرار بود، دشمن کمتر متوسل به استفاده از ابزار فشار و تحریم می گردید. برای تحقق این شرایط الزامات و سیاستهای راهبردی زیر می بایست مد نظر قرار گیرد:
لزوم ایجاد و تقویت همبستگی و هماهنگی مواضع بین مسئولان نظام، اصحاب رسانه ها، گروهها و جریانات سیاسی در مقابله با تهدیدات آمریکا.
مطالبه گری حقوقی و سیاسی مسئولان نظام در مجامع بین المللی به ویژه مطالبه گری از اعضای ۱+۵ مبنی بر عدم اجرای تعهدات طرف مقابل نسبت به برجام و نقض های مکرر آمریکاییها.
در حوزه سیاست خارجی؛ سیاست همراه سازی پیگیری شود یعنی باید در مقابله با تهدیدات برجامی آمریکا، جبهه های جدیدی باز کرد که اتخاذ یک دیپلماسی همه جانبه با اتحادیه اروپا و همچنین روسیه و چین می تواند بازدارنده سیاست ها ر رفتار های آمریکا در شرایط کنونی باشد.
بطور کلی می توان گفت ،پرهیز از مواضع انفعالی و اتخاذ راهبرد مقاومت هوشمندانه درمقابل تحریمها و نقض مکرر برجامی آمریکا و همچنین اقدامات مقابله ای در این راستا از سیاستهای مهم راهبردی است که ایران باید این مسیر را طی کند.
انتهای متن/
منبع/ فارس