true
حضرت امام (ره) اصرار دارند که نسل انقلابی، چه دانشجوها و چه اساتید، نباید اجازه دهند که کسی در دانشگاهها، جامعهی مسلمان ایرانی را تحقیر کند، ایران را جهانسومی و عقبمانده و غربیها را جهاناولی خطاب کند.
به گزارش "چغادک نیوز"، به نقل از برهان، مقابله با احساس تحقیر و خودباختگی در برابر بیگانه و غربیان و بازگرداندن روحیهی اعتماد بهنفس ملی، خودباوری با اتکای به خدا و توکل بر او و نه بر هیچ قدرت دیگری و در نتیجه سربلندی ایران، از جمله اهداف نهضت امام خمینی (ره) بود.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی اندیشکدهی برهان با دکتر محمد صادق کوشکی عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در اینباره است.
وی معتقد است که در منظومهی اندیشهی امام، اعتماد بهنفس ملی ذیل توکل بر خدا و اتکای به او معنی مییابد و با این جنس از اعتماد بهنفس ملی است که میتوان در مقابل دشمنان ایستاد و این آن احساسی بود که امام راحل به ملت ایران دادند.
* بهعنوان شروع بحث، لطفاً نظرتان را دربارهی اعتماد بهنفس ملی بیان بفرمایید؟
در فرهنگ دینی بر خودشناسی و شناخت نعمتها، استعدادها و تواناییهای خدادادی تأکید شده است و از افراد جامعه خواسته شده است با استفادهی بهینه از لطفهای خداوندی، شکر آنها را بهجای آورند.
وقتی ملت یا جامعهای واقعاً داشتههای خود را بشناسد و آنها را برای جلب رضایت خداوند به بهترین نحو استفاده کند، در واقع شاکر این الطاف خداوندی بوده است.
به نظر بنده، مفهوم دینی شکر و توکل، بسیار کاملتر از واژهی اعتماد بهنفس است.
در کنار اعتماد بهنفس ملی، باید حتماً از مفهوم توکل به خدا استفاده کرد.
* آیا این خصیصه قبل از انقلاب در جامعهی ایران مطرح بوده است؟ اساساً اعتماد بهنفس ملی ایرانیان قبل از انقلاب در چه شرایطی بوده است؟
در دوران پهلوی اول و دوم تلاش شده است تا حس حقارت ایجادشده در جامعهی ایرانی، با یادآوری گذشتههایی مثل پادشاهی کوروش، پوشش داده شود و اینگونه داشتههای انسان ایرانی به او نمایانده شود.
ناگفته نماند که این خودشناسی و شناخت داشتهها به دلیل کاذب بودن، منجر به زایندگی ملت ایران نشده است.
در دوران پهلوی، بسیار سعی شد که مهمترین داشتهی انسان ایرانی، پادشاهی قبل از اسلام یعنی پادشاهی کوروش، هخامنشیان و ساسانیان جلوه داده شود.
حتی کارگروهی در بخش پژوهشی و علمی ساواک ایجاد شد تا با عملیات روانی مثبت، حس غرور ایرانیها احیا شود.
صحبت مکرر دربارهی شاهنامه و آرش نیز به همین دلیل بوده است.
درس آرش کمانگیر نیز با همین هدف در کتابهای درسی گنجانده شده است.
حال آنکه این اساطیر، افسانهای بیش نبودهاند. به قول فردوسی، «تهمتن یلی بود در سیستان/ که من کردمش رستم دستان».
از آنجا که این افسانهها نمیتوانستند باعث زایندگی و خلاقیت ملت ایران شوند، گرایش به غرب، خودباختگی و اشتیاق برای غربی شدن در دوران پهلوی بیشتر از دوران قاجار مشهود است.
* با وقوع انقلاب اسلامی چه تغییراتی در اعتماد بهنفس ملی ایرانیان به وجود آمد؟ به عبارت دیگر، انقلاب و حضرت امام (ره) بر ارتقای اعتماد بهنفس ملی چقدر تأثیرگذار بودهاند؟
یکی از مبانی اولیهای که حضرت امام (ره) از قبل از پیروزی انقلاب بر آن تأکید داشتهاند، اصرار جدی ایشان بر یادآوری این موضوع است که جامعهی ایرانی نباید خود را دستکم بگیرد.
جامعهی ایرانی باید بداند که با شناخت داشتههای خود و بدون دراز کردن دست نیاز بهسوی کسی، میتواند به رشد و اعتلای خود دست یابد.
یکی از ایرادات مهم حضرت امام (ره) از عملکرد حکومت پهلوی این بوده است که نهتنها به انسان ایرانی خودش را نشناسانده، خود کاذبی را نیز به او معرفی کرده که اغنا کنندهی او نبوده است.
در واقع از دیدگاه حضرت امام (ره)، ایران باستان نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعهی امروز ایران و باعث اقتدار و افتخار آن باشد، زیرا در نتیجهی این خود کاذب، جامعهی ایرانی برای دستیابی به جزئیات، ناگزیر است دست کمک بهسوی غرب دراز کند.
به این دلیل است که حضرت امام (ره) بر بحث استقلال بسیار تأکید فرمودهاند.
از دیدگاه ایشان، استقلال به معنی شناخت داشتهها و تأمین نیازهای جامعه با توجه به آن داشتههاست.
وصیتنامهی هر فردی مهمترین حرف زندگی اوست.
حضرت امام (ره) که مجتهد، مرجع، مدرس حوزه و رهبر معنوی و دینی هستند، مهمترین مفهومی که در وصیتنامهی سیاسی-الهی خود بر آن تأکید کردهاند، مفهوم استقلال است.
بنده در اولین مقالهی کتاب «تأملاتی در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره)» که در سال ۸۰ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، به این مفاهیم در تحلیل محتوایی وصیتنامهی حضرت امام (ره) اشاره کردهام.
در نهایت دریافتهام با اینکه حضرت امام (ره) مرجعی دینی بودهاند، اما بیش از هرچیز بر استقلال تأکید کردهاند.
همانطور که عرض شد، از دیدگاه حضرت امام (ره)، استقلال به معنی شناخت داشتهها و تأمین نیازهای جامعه با توجه به آن داشتههاست.
دراینصورت فرد متوجه خواهد شد که دین خدا صدر داشتههاست.
حضرت امام (ره) با قرار دادن مفهوم استقلال بهعنوان مفهوم اول وصیتنامهی خود، میخواهند جامعهی ایرانی براساس استقلالِ خود، دین را کشف کند و متوجه شود که دین برترین دارایی اوست.
در نهایت نیز با تکیه بر دین، نیازهای خود را مرتفع سازد.
حضرت امام (ره) اصرار دارند که نسل انقلابی، چه دانشجوها و چه اساتید، نباید اجازه دهند که کسی در دانشگاهها جامعهی مسلمان ایرانی را تحقیر کند.
ایران را جهانسومی و عقبمانده و غربیها را جهاناولی خطاب کند.
ایشان میفرمایند بههیچعنوان نباید به چنین افراد، اساتید و سخنگویانی اجازهی بروز و ظهور در دانشگاهها داده شود.
حضرت امام (ره) بسیار تلاش کردهاند که به جامعهی ایرانی با یادآوری داشتههای او روحیه بدهند.
از آنها خواستهاند که به داشتههای خود اضافه کنند و با قدرت گرفتن و تولید اقتدار، افتخار، علم، فرهنگ و اندیشه، زایندگی پیدا کنند.
در دنیا تمدنساز باشند. توجه داشته باشید که در واقع انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است تا این هدف محقق شود.
سرهنگ ساواکِ مأمور همراهی حضرت امام (ره) در گزارش خود از وضعیت تبعید ایشان به ترکیه نوشته است، بعد از بلند شدن هواپیما از پایگاه یکم فرودگاه مهرآباد، حضرت امام (ره) سرهنگ را خطاب قرار داده است و در آن وضعیت نامناسب دلیل قیام خود را برای او اینگونه شرح داده است که من قیام کردم تا تو عزیز باشی، ارتش ایران عزیز باشد و زیردست هیچ اجنبی و بیگانهای نباشد.
من قیام کردم تا ایرانی سربلند باشد.
ماجرای تبعید حضرت امام (ره) از اعتراض شدید ایشان به کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی شروع شد.
کاپیتولاسیون مصوبهای بود که باعث تحقیر ایرانیها در برابر آمریکاییها میشد.
اعتراض شدید حضرت امام (ره) به این مصوبه، واکنش آمریکاییها را بهدنبال داشت.
این واکنش نیز در نهایت منجر به تبعید ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ شد. بنابراین واضح است که یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی بازگرداندن عزت به جامعهی مؤمن ایرانی بوده است.
خداوند در قرآن بارها به اشکال مختلف تأکید فرمودهاند: «و لِلهِ العِزَّهُوَ لِرَسولِهِوَلِلمُؤِمنین» به این معنا که عزت، سربلندی، افتخار، مجد و عظمت برای خدا، رسول و مؤمنان است.
حضرت امام (ره) خواستار تحقق این آیهی قرآن بودهاند.
به همین دلیل، از بدو پیروزی انقلاب تکرار کردهاند که دشمنان را واقعی ببینید، خودتان را نیز واقعی ببینید.
اگر خودتان، داشتههایتان و دشمنانتان را واقعی ببینید، از آنان نخواهید ترسید. اینگونه مطمئن خواهید شد که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
حضرت امام (ره) با چه پشتوانهای و با اعتماد به چه چیزی فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند؟ با اعتماد به ارتش ازهمپاشیدهی ایران در سال ۱۳۵۸؟ یا سپاه تازهتأسیس ایران؟ یا به پشتوانهی بسیجی که هنوز تشکیل نشده بود؟ حضرت امام (ره) فرمودند اعتماد ما به مهمترین داشتهی ما یعنی ایمان ماست.
در واقع ایشان به انسان ایرانی، داشتههایش را نشان دادهاند.
ایشان فرمودهاند اگر به ایمان خود تکیه کنید، میتوانید بهصراحت سرتان را بالا بگیرید و بگویید آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. منظور حضرت امام (ره) از ایمان، اعتماد بهنفس نیست، بلکه اعتماد به خداوند و توکل به اوست.
در اردیبهشت سال ۱۳۵۹، وقتی آمریکا با ایران قطع رابطه کرد و ایران را تحریم نمود، حضرت امام (ره) با اعتماد به خداوند که میتواند ثروت و داشتهی اصلی هر ملتی باشد، فرمودند این قطع رابطه را جشن میگیریم.
ایشان در برابر تحریم فرمودند، روزه میگیریم. ما فرزند رمضان هستیم.
در زمان جنگ حضرت امام (ره) فرمودند، دزدی آمده و سنگی انداخته و رفته است. ما به حکم اسلام از صدام انتقام میگیریم و قصاص میکنیم.
به صدام چنان سیلی خواهیم زد که از جایش بلند نشود. حتی اگر این جنگ بیست سال نیز طول بکشد، ما ایستادگی خواهیم کرد.
دشمنان نیز اقرار کردهاند که این سخنان، شعار، حرف توخالی و ادعا نبودهاند، بلکه حکایتکنندهی اعتماد جدی گوینده به منبعی بسیار غنی بودهاند.
حضرت امام (ره) این داشته و ثروت را، که مهمترین ثروت هر انسان مؤمنی محسوب میشود، نهتنها احیا کردهاند و به انسان ایرانی ضرورت تکیه بر این ثروت را آموختهاند، به دشمنان نیز این داشته و ثروت را نشان دادهاند
* لطفاً دربارهی نقش اعتماد بهنفس ملی که حضرت امام (ره) احیا کردهاند، در رابطه با جنگ تحمیلی، توضیحات بیشتری بفرمایید؟
در حقیقت، آنچه در جنگ اتفاق افتاده، مصداق کامل اعتماد بهنفس ملی و توکل به خداوند بوده است.
وقتی توکل به خدا اتفاق افتاد و همهی ملت به خدا توکل کردند، داشتههای این ملت آشکار شد.
در مقطعی که جنگ شروع شد، به دلیل وضعیت انقلاب، اوضاع ارتش ایران بههمریخته و آشفته بود. سپاه و بسیج تازه تشکیل شده بودند.
ایران تحریم بود و در ظاهر هیچ نداشت، زیرا قطعات یدکی تجهیزات جنگی کشور عمدتاً آمریکایی و انگلیسی بودند.
آشوب و ترور وضعیت کشور را ناآرام کرده بود.
با توجه به این دلایل، ارتش بعثیها پیشبینی میکرد ایران یکهفتهای تسلیم شود. واقعیت نیز چنین بود، اما حضرت امام (ره) با آموزشهای خود به مردم یادآوری کردند که اگر خدا را داشته باشید، همهچیز دارید.
این حس در مردم ایجاد شده بود.
وقتی که بچههای خرمشهر نمیتوانستند به کسی تکیه کنند، حتی فرماندهی کل قوا نیز پشت آنها را خالی کرده بود، فقط با تکیه بر اعتماد به خداوند مقاومت کردند و پیروز شدند.
چنین چیزی را بارها در صحبتهای بچههایی که در خرمشهر مقاومت کردهاند شنیدهاید.
در وضعیتی که بهظاهر شکست خورده بودیم، یعنی با توجه به عقبنشینی تا سی و پنجکیلومتری اهواز، اشغال بخش اعظمی از استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه، وضعیت نابسامان اقتصادی کشور، آشفتگیهای داخلی بعد از پیروزی انقلاب، رویارویی با بیتجربگی مسئولان و نیروهای نظامی کشور و وجود چند صد هزار نفر جنگزده، با شناخت مهمترین گنجینه یعنی خودباوری و اعتمادشان به خداوند، در مدت کمتر از دو سال، همهی آن شکستها به پیروزی تبدیل شد و سرنوشت جنگ تغییر یافت.
در مدت دو ماه، در دو عملیات موفق فتحالمبین و بیتالمقدس، که در یکی نوزده هزار و در دیگری هفده هزار اسیر گرفته شد، تقریباً میتوان گفت خوزستان از وجود بعثیها پاک شد.
به نظر بنده، واژهی توکل کاملکننده واژهی اعتماد بهنفس است.
در جنگ با توکل به خداوند و شناخت نعمتها متوجه شدیم که هر جوان لاغراندامِ سر بهزیر و گوشهنشینی میتواند فرماندهای عالیرتبه باشد.
همینطور متوجه شدیم هر زن، دختر و پیرزنی از کنج خانه میتواند پشتیبانی برای جنگ باشد.
هر مادر بهظاهر کمسواد و خانهداری میتواند رزمندهپرور باشد.
پیرمرد کشاورز گمنامی میتواند پشتیبان روانی جنگ باشد.
واقعیت این است که در دوران جنگ احساس خلع فرهنگی و معنوی نیز نمیشد.
آقای محمدعلی معلمی نوحهسرایی میکردند و آقای آهنگران نوحهخوانی. تقریباً میتوان گفت همهی نیازهای دفاعی کشور از هیچ برآورده شد.
مقام معظم رهبری در خاطرهای نقل کردهاند اواخر مهر ماه ۱۳۵۹، حدود یک ماه از جنگ گذشته بود.
فرماندهان آن زمان ارتش، نیروی هوایی و ستاد مشترک که افراد مورد اعتماد و وفادار انقلاب بودند، نزد نمایندهی وقت حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع، یعنی آقای خامنهای، میروند و میگویند موجودی انبارها نشان میدهد حداکثر برای یک یا دو ماه دیگر میتوانیم جنگ هوایی داشته باشیم؛ یعنی ازآنجا که در تحریم هستیم تا دو ماه قادر به تأمین قطعات یدکی هواپیماهای نیروی هوایی هستیم.
حضرت آقا فرمودند با نگرانی این مطلب را به حضرت امام (ره) منتقل کردم.
وقتی حضرت امام (ره) این مطلب را شنیدند، فرمودند این حرفها چیست؟ بگویید بروند و بایستند؛ یعنی ببینید چگونه میتوانید قطعه بسازید.
اینگونه شد که جهاد خودکفایی در نیروی هوایی و نیروهای مسلح شکل گرفت.
هواپیماهایی که قرار بود فقط تا دیماه ۱۳۵۹ پرواز کنند، هنوز نیز در حال پرواز هستند.
توجه داشته باشید که قطعات آنها از آمریکا تأمین نشد، اما جنگ پیش رفت. فرماندهان جنگ دانشکدهی فرماندهی ستاد نرفته بودند.
این قبیل آموزشها را ندیده بودند.
بعضاً نظامی نیز نبودند.
برای مثال، مجید بقایی، فرماندهی قرارگاه کربلا، دانشجوی پزشکی بود و حسن باقری، خبرنگار. اکثر فرماندهان جنگ نظامی نبودند.
نهایتاً فرماندهان باتجربهی جنگ کسانی بودند که دو سال سربازی رفته یا مثلاً در لبنان دورهی چریکی گذرانده بودند.
قاسم سلیمانی، فرماندهی لشکر ثارالله، کارمند سازمان آب بود. جعفر اسدی فرماندهی لشکر المهدی شاگرد بنا بود. حتی همت نیز معلم فوقدیپلم بود.
شاید اکثر فرماندهان نظامی نبودند، اما در جنگ از خود مدیریت راهبردی نشان دادند.
در حقیقت، این افراد مدیریت نظامی و دفاعی را به عالیترین شکل ممکن انجام دادند. جنگ تجربهای برای ملت ایران شد که با توکل بر خدا و شناخت تواناییهای خود، میتوان هشت سال برای گرفتن حق خود در مقابل دنیای کفر، شرک و استکبار ایستادگی کرد و تسلیم نشد.
بعد از جنگ، بسیاری تلاش کردند که این عقیده را تضعیف کنند، اما حقیقت این است که جوهرهی این عقیده همچنان در بین ملت حفظ شده است.
همین جوهره باعث شده است که امروز ایران به قدرت دفاعی بازدارنده در برابر تهاجمات آمریکا تبدیل شود.
همانطور که عرض شد، بعضیها سعی کردند این عقیده را تضعیف کنند.
به نظر آنها، آمریکا قدرتمند بود و ایران ضعیف. به نظر این افراد، ایران چیزی نداشت که به آن تکیه کند.
در نتیجه، برای مقابله با آمریکا، باید به روسیه یا چین تکیه میکرد و برای مقابله با روسیه و چین، به غرب. این افراد ایرانِ بعد از جنگ را آسیبدیده و ناتوان میدانستند.
حتی برخی از آنها در خاطرت خود نیز ایران را اینگونه توصیف کردهاند.
در همان مقطعی که این دوستان ایران را کشوری آسیبدیده توصیف میکردند، حضرت امام (ره) در نامهای که در بهمن ۱۳۶۷ به گورباچف نوشتند، او را از موضع قدرت به اسلام دعوت کردند.
اگر توجه کنید، تفاوت دیدگاهها کاملاً مشخص است.
در همان مقطع، حضرت امام (ره) با صدور حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی در واقع علیه کل حقوق بینالملل اعلان جنگ کردند.
با اینکه عدهی بسیاری خدمت حضرت امام (ره) عرض کردند که تازه جنگ تمام شده است و این حکم شما دخالت در حق حاکمیت ۱۹۰ کشور دنیاست، حضرت امام (ره) فرمودند حکم اعدام هر ناشری را نیز که در هر نقطهای از دنیا با اطلاع از محتویات کتاب سلمان رشدی آن را چاپ کند، صادر خواهند کرد.
ایشان فرمودند اگر بخواهند جلوی دین ما بایستند، جلوی دنیای آنها خواهیم ایستاد.
عدهای این حرکتها را شعاری و غیرعلمی میدانستند.
از دیدگاه بهظاهر واقعبینانهی آنها، ایران کشوری ضعیف و جهانسومی بود.
بنابراین حضور سفرای اروپایی در ایران و کمک این کشورها را مایهی افتخار میدانستند. ماجرای سلمان رشدی باعث شد سفرای اروپایی تهران را ترک کنند.
این موضوع عدهای را دستپاچه کرد، اما حضرت امام (ره) فرمودند به دَرَک که رفتند، با سرافکندگی برخواهند گشت.
این نوع دیدگاه در زمان جنگ نیز وجود داشت، اما چندان مسلط نبود. درحالیکه بعد از جنگ بهتدریج باعث لطمههایی شد و فرصتهایی را از بین بُرد.
همانطور که گفته شد، عدهای سعی کردند دیدگاه استقلال را تضعیف کنند و آن را غیرعلمی جلوه دهند.
این عده استقلال و خودکفایی را شعاری نشدنی میدانستند که باعث انزوای ایران میشود.
حضرت امام (ره) نیز فرمودند که اگر با این رویه منزوی میشویم، بگذارید منزوی شویم، زیرا تا وقتی که منزوی نشویم، نمیتوانیم سربلند شویم.
در حقیقت، در دنیایی که کفر، شرک و استکبار حکم میکند، ما منزوی و تنها هستیم. حضرت امام (ره) در سال ۱۳۶۶ جملهای فرمودند به این مضمون که خدایا تو میدانی که ما تنهاییم و غیر تو کسی را نداریم و نمیخواهیم داشته باشیم.
بعد از جنگ، دیدگاه حضرت امام (ره) و دیدگاه مقابل ایشان، بهطور جدی در رقابت با یکدیگر بودند. مردم نیز در اعماق وجود خود، طرفدار دیدگاه توکل به خداوند و داشتههای خود بودند؛ داشتههایی مثل عشق به اهلبیت و ثروتهای خدادادی. توجه داشته باشید که در صدر ثروتهای خدادادی، نیروی انسانی کارآمد، خلاق و متفکری قرار دارد که معمولاً یا شناخته نشده است یا برای آن ارزشی قائل نشدهاند.
حضرت امام (ره) در سال ۱۳۶۷ در این راستا فرمودند که توجه کردن به این افراد نوآور، خلاق و مبتکر وظیفهی مسئولان است، زیرا این افراد ثروت کشور محسوب میشوند و قادر هستند مشکلات کشور را برطرف نمایند.
اگر چه از دیدگاه حضرت امام (ره)، با توجه کردن به فرزندان خلاق کشور، دیگر نیازی به کشیدن منت بیگانگان نبوده است، گروهی نیز گرفتن کمک از خارجیها و بستن قرارداد با شرکتهای خارجی برای ساخت کارخانه را مایهی افتخار دانستهاند.
در صنایع دفاع، دیدگاه حضرت امام (ره) عملی شده است؛ یعنی صنایع دفاع به فرزندان ایران سپرده شده است.
آنها نیز با افتخار برای آن زحمت کشیدهاند.
خروجی زحمات آنها نیز توان دفاعی امروز ایران بوده است که در دنیا شهرهی خاص و عام شده است.
بنابراین براساس یک دیدگاه، ایران کشوری جهانسومی، عقبمانده و فقیر است که باید برای گذران حیات، نفت خود را بفروشد و رابطهی خوبی با غربیها برقرار کند؛ یعنی تحت عنوان تنشزدایی، همهی خواستههای غربیها را برآورده سازد تا آنها از ایران خشمگین و ناراحت نشوند.
* در این راستا، باید عدم حمایت خود را از حزبالله اعلام کند و برای برطرف شدن مشکلات، بگوید فلسطینیها که اسرائیل را پذیرفتهاند، ما چرا کاسهی داغتر از آش باشیم؟
براساس دیدگاه دیگر، ایران میتواند با توکل بر خدا و شناخت داشتهها و با اعتماد بهنفس ملی، جلوی دنیا بایستد و در حوزهی صنایع دفاع، مقابل آمریکا بازدارندگی ایجاد کند.
از خلیج فارس به خلیج عدن، سوئز و مدیترانه برود و کشتیهای گشت نیروی دریایی ارتش آن امروز بتوانند در مدار دهدرجهی شمال استوا به گشتزنی بپردازند و جزء پاسداران خلیج عدن باشند و نیروی دریایی ارتش آن نیز بهعنوان پاسدار امنیت بابالمنطقه در دنیا پذیرفته شود.
در نتیجه، با توجه به آنچه گفته شد، با شناخت نعمتهای خدا و استفادهی درست از این نعمتها، میتوان بر مشکلات چیره شد.
به نظر بنده، مهمترین مانع در مسیر تحققِ اعتماد بهنفس ملی، عدم شناخت است.
حقیقت این است که شناخت کاملی از خدا و نعمتهای او نداریم.
نسبت به کشورمان، توانمندیها، امکانات و ثروتهای آن شناختی نداریم. از توانمندیهای نیروی انسانی و نسل جوان کشور بیخبریم.
حضرت امام (ره) با اتکا به نسل جوان کشور، در مقابل دنیای کفر، شرک، ظلم و استکبار ایستادند، درحالیکه مسئولان کشور جوانان فارغالتحصیل دانشگاهیِ بیکار را مشکل میدانند.
حضرت امام (ره) این جوانان را برطرفکنندهی مشکل میدانستند و به آنها مسئولیت انجام کارها را میسپردند.
مشکل پنداشتن جوانان فارغالتحصیل بیکار، جهالت است، زیرا آنها فرصت کشور محسوب میشوند.
بنابراین چنانکه گفته شد، با شناخت بهتر خدا، دین، منابع طبیعی و نیروی انسانی کشور و با توکل بر خدا و کمک گرفتن از این داشتهها، برطرف کردن مشکلات کار دشواری نخواهد بود.
false
true
false
true